- موجودی: موجود
- مدل: 197420 - 5/2
- وزن: 0.30kg
یک روز از زندگی زنی که لبخند می زند
نویسنده: مارگارت درابل
مترجم: شبنم بزرگی
ناشر: ناهید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 290
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1396 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
باید لحظۀ خاصی بوده باشد که زن ناگهان تصمیم گرفت خیابان را پایین برود و سر نبش، وارد کافه بشود. یک لحظه داشت برای خودش بی هدف قدم می زد، بی هیچ قصد و غرضی، بی هیچ تداعی و خاطره ای در ذهنش، جز سایۀ گنگ یادآوری گذشته ای بسیار دور، و یک لحظه بعد، در کمتر از ده متر، تصمیمش را گرفت؛ برود و ناهارش را در جایی بخورد که زمانی، حدودا هر دو هفته یک بار در آن سال دوست داشتنی، با هم آنجا ناهار خورده بودند و کار بالا گرفته بود....
مارگارت دِرابل نویسندۀ رمانهای هفت خواهر، شاپرک فلفلی، سرِ سوزن و آثار دیگر، در سال 2008 بهپاس نقشی که در ادبیات معاصر انگلیس داشته، بانوی امپراتوری بریتانیا لقب گرفته است. رمانهای او چنان نوری بر نیم قرن گذشته و بهویژه زندگی زنان تاباندهاند که بینظیر است، و بااینحال داستانهای کوتاهش، که پیشتر هرگز گردآوری نشده بودند، درخشش منحصربهفرد خود را دارند.
داستانهایش هوشمندانه، زیرکانه و جذاباند، به کاوش زندگی زناشویی میپردازند، دوستیهای زنانه، گردشگرانِ بهسفررفته، دلدادگی به عمارتها، نمایش صلح، نوشیدنیها. هرکدامشان بازنمایی تأثیرگذاری از احضارِ شخصیتها و مکانها بهدست دِرابل هستند، کنجکاویهای گسترده و کنایهها. این مجموعه بازتابِ سیرِ بیمانند تکامل در زندگی حرفهای یک استاد داستان است.
شخصیتهای داستان درابل رنج دانایی را به جان میخرند. زنان داستان درابل تاوان میدهند. آنچه را اجتماع و تاریخ محافظهکار، شکستهای بزرگ یک زن میداند، میپذیرند و در ازای آن دلخوشیهای کوچک زنی را بهدست میآورند که میتواند بیدغدغه خودش باشد؛ با تمام کاستیها و نقصهای شخصیتیاش. زن داستان درابل میداند نه کسی بناست پشتوانۀ پیشرفت فردی او باشد و نه توجیه او برای شکستهایش. شخصیتها در طول داستان دستخوش تغییر میشوند و در پایان داستان روی پاهای خودشان میایستند. درابل آنها را از نو میسازد و در پایان انگار در ابتدای مسیری ناشناخته رها میکند تا به زندگی جدیدشان ادامه بدهند.
جویس کرول اوتس، نشریۀ نیویورکر: «مورخ سختگیرِ بوالهوسیهای زندگیِ زنان در انگلستانِ سالهای آغازین دهۀ شصت تا امروز... دِرابل یکی از ماهرترین و موفقترین نویسندگان نسل خودش است... از مشخصههای داستانهای کوتاه دِرابل ذکاوتی است غمخوارانه.»
نشریۀ وُگ: «نقطۀ عطفی است. یک روز از زندگی زنی که لبخند میزند، تغییر را در زندگی زنان مستند میکند؛ از دخترکان دانشجوی دهۀ شصت که پیِ هیجاناند. تا بانوان هنرمند امروز که سرمشق یک زندگی برازندهاند و غرق در خشمی فروخورده.»
نشریۀ نیویورک تایمز: «این داستانها رنگ و بویی دارند از همان کنایهها و عاشقانهها، فراز و فرود و بینش اخلاقی که به رمانهای درابل نسبت میدهیم.»
نشریۀ سانفرانسیسکو: «زن در ذات خودش: پیچیده، متناقض، جسور... جادویی که همراهمان خواهد بود.»