- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 94125 - 85/5
- وزن: 2.50kg
- UPC: 400
آثار عجم ؛ چاپ سنگی
نویسنده: فرصت الدوله شیرازی
ناشر: بمبئی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 604
اندازه کتاب: رحلی گالینگور - سال انتشار: 1310 - دوره چاپ : 1
کمیاب - کیفیت : عالی ~ درحد نو
مروری بر کتاب
آثار عجم یا شیراز نامه اثر فرصتالدوله شیرازی، کتابی است در زمینههای تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی که توضیحاتی راجع به زندگینامه شخصیتها و شاعران خوش نویسان نقاشان وراهل صنایع مشهور شیراز و منطقه فارس را هم شامل میشود. گرچه بیشتر مطالب این کتاب راجع به منطقه فارس است ولی مطالبی راجع به مناطق دیگر ایران و جهان نیز در کتاب آمده است. اولین بار آثار عجم در ماه ذی الحجه سال ۱۳۱۴ هجری قمری در بندر معمورهٔ بمبئی تعداد ۶۰۴ صفحه در مطبع ناصری چاپ شد. و دفعه دوم در ماه جمادی الاول سال ۱۳۵۲ هجری قمری در مطبع نادری باهتمام عبدالله طهرانی در بمبئی در ۵۹۶ صفحه چاپ شد.
فرصتالدوله شيرازى، بنا به اظهار خود در سالهاى پايانى سلطنت ناصرى؛ يعنى در سال 1307ق دستور نقشه بردارى و تهيه تصاوير از آثار باستانى و نقشهاى قديمى و تعيين فاصله مناطق از يكديگر، آن هم عمدتاً در فارس را از مقامات دولتى قاجار دريافت نمود.بر اساس آنچه از مطالب کتاب مستفاد مىشود، فرصتالدوله در گام نخست شروع به مسافرت و نقشه بردارى كرد، ليكن زمانى كه يادداشتهاى خود را به تهران فرستاد بنا به دلايلى آن يادداشتها از بين رفت، به همين دليل پس از مدتى، ظاهرا در 1311ق مجددا اقدام به مسافرت و نگارش در سطحى وسيعتر نمود. سختى و صعوبت قضيه و دوبارهنويسى با توجه به نداشتن و فقدان اوليه، بر اهميت اين کتاب افزود. فرصت در 1314ق مطالب کتاب خود را به اتمام رساند.
بخش نخست کتاب ضمن آنكه در بردارنده مطالب مختصرى درباره عرفا و شعراى عرب و دانشمندان و حكماى ايرانى و يونانى از زمان قديم است، عمدتاً به معرفى آثار باستانى موجود در فارس اختصاص يافته و آثار و ابنيه موجود در مناطق ديگر، از جمله بوشهر، خوزستان، کرمانشاه، همدان، مازندران، چهارمحال بختيارى، كهكيلويه وبويراحمد و اردبيل را نيز به اختصار توضيح مىدهد.
بخش دوم كه نويسنده آن را (شيراز نامه) ناميده؛ شامل مطالبى درباره آثار ابنيه، محلات، دروازهها، مساجد، مدارس مذهبى، بقاع مزارات و شرح حال برخى از دانشمندان، فقها، ادبا، اطباء صاحبان مشاغل، همچنين خوشنويسان، نقاشان، ادارات و اهل صنعت شيراز است. در بخش آخر کتاب نيز سلاطين و حكام شيراز از زمان امويان - از سال 74ق - تا واپسين روزهاى سلطنت ناصرالدين شاه؛ يعنى زمانى كه فرصتالدوله کتاب را به رشته تحرير درآورده، نام برده شدهاند، چنانكه خود نيز اشاره مىكند، در اين خصوص از کتاب گوبينو استفاده نموده است، منتهى با توجه به اينكه گوبيتو در سالهاى نخست سلطنت ناصرى (1858 - 1855م) به ايران سفر كرده، اين مطالب فقط تا همان سالها را در بر مىگيرد، از آن پس تا پايان عصر ناصرى را فرصتالدوله، بامطالعه منابع و ديدهها و شنيدههاى خود تكميل نموده است.
در مورد بخش نخست کتاب كه به موضوع آثار باستانى فارس مربوط مىشود، نويسنده غرض و هدف خود را از اين كار: تا اكتشاف آثار مزبور، بلكه ثبت و ضبط آن اعلام مىكند، كارى كه با دقت نظر از سوى وى انجام گرفته است. از محاسن کتاب در اين قسمت توضيحات مفصلى است كه نويسنده در مورد نقش بر جستهها داده است (از جمله اسارت والرين توسط شاپور ساسانى). وى همچنين كتيبههاى موجود در آن منطقه را خط به خط ترجمه و عينا در متن کتاب آورده است و حتى در اين باره به منابع اروپايى؛ مانند تاريخ ايران نوشته سرجان ملكم نيز استناد كرده است. اين ويژگى نه تنها ارزش عملى كار مؤلف را نشان مىدهد، بلكه تبحر او را در ترجمه متون خط ميخى نشان داده مىدهد، هرچند قابل مقايسه با كيفيت و سطح مطالعات امروزى نباشد.
ويژگىهاى برجسته آثار عجم هنگامى آشكارتر مىگردد كه كار فرصتالدوله با منابع هم عصر خود نظير فارسنامه ناصرى مقايسه گردد. چنانكه در کتاب اخير فقط توضيحى در مورد نقش برجستهها داده شده و به ندرت كتيبهاى خوانده شده است. البته نويسنده کتاب، ميرزا حسن حسينى فسايى، خود نيز اشاره نموده است كه (...ترجمه كتيبهها را با نامهاى كه به وزير علوم وقت؛ يعنى علىقلى خان مخبرالدوله نوشتم، خواستم، او نيز چون تسلط به زبان آلمانى داشت، از يكى از منابع آلمانى اخذ كرده ترجمه و براى بند فرستاد...).
تلاش پى گير فرصت در آموختن خطوط باستانى، آنهم در يكصد و چند سال گذشته مايه تحسين است و مدد جستن او از سياحان و فرستادگان خارجى اعم از، روسى، ايتاليايى، هلندى و آلمانى در فراگيرى اين خطوط نشان همت والاى اوست.
از ويژگىهاى ديگر كار فرصت اين است كه به ويژه در ذكر آثار فارس تنها به نقل خواندهها يا شنيدهها بسنده نكرده است، بلكه مطالب کتاب حاصل مشاهدات خود او مىباشد، از جمله دلايل اثبات اين مدعا يكى نقاشى و تصويرهاى متعددى است كه از آثار و ابنيه فراهم آورده، ديگرى اشاره او به بناهايى است كه هم اكنون اثرى از آنها نيست، در حالى او در کتابش، هم از آنها نام برده و هم آنها را به تصوير كشيده است. از جمله (آتشكده آذرجو) در حالى كه از آثار مهم شهر داراب است، بر بالاى اين اثر گنبدى را ترسيم كرده، اما هم اكنون با گذشت بيش از يك قرن، اين گنبد وجود خارجى ندارد. اين موضوع براى مطالعات باستان شناختى داراى اهميت است.