- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 30620 - 202/2
- وزن: 0.30kg
- UPC: 15
یادداشت های یک دیوانه
نویسنده: نیکلای گوگول
مترجم: مصطفی فرزانه
ناشر: سپهر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 131
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1329 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
همراه با دو داستان شنل و دماغ
گوگول ساده مینویسد، آدمهای قصههایش غالباً آدمهای معمولی هستند و داستانهایش دربارهی حوادثی ساده پرداخته شدهاند؛ حوادثی که بیشتر مواقع سرگرمکننده و خندهدار هم هستند، اما در انتها این خنده به غمی حقیقی بدل میشود. خیالات کارمندی دونپایه که در داستان یادداشتهای یک دیوانه سرانجام روزمرگی و خجول بودن و نادیده شدنش چیزی جز دیوانگی نخواهد بود یا شنلی نو برای کارمندی عامی و حقیر بدل به نقطهی اوج زندگی و تراژدی بزرگش میشود.
دربارهی گوگول همین کافی است که تورگنیف، نویسندهی بزرگ روس، گفته است: «همهی ما از زیر شنل گوگول بیرون آمدهایم.» و این جمله میزان نفوذ و تأثیرگذاری گوگول را در ادبیات پس از خود نشان میدهد. گوگول نمایندهی بزرگ رئالیسم انتقادی روسیه است.
یادداشتهای یک دیوانه یکی از بهترین داستانهای نیکلای گوگول است که یکی از بهترین مترجمان ما، خشایار دیهیمی، آن را به فارسی برگردانده است. البته این کتاب به جز داستان اولش، یادداشتهای یک دیوانه، شامل شش قصهی دیگر هم میشود که از مجموعههای دیگر گوگول انتخاب شدهاند. کتاب با مقدمهای دربارهی گوگول شروع میشود و در پی آن گفتوگویی با منتقد مشهور روس، ویساریون بلینسکی، دربارهی آثار گوگول میآید و سپس نامهای از تورگنیف که به مناسبت مرگ گوگول نوشته شده است.
گوگول نمونهی روشنفکری حقیقی است. او بهخوبی از عوامل انحطاط جامعه آگاه است و دربارهی عواقب آن پیشآگاهی دارد. او با قلم تیز و نیرومندش فساد و تباهی روان آدمی را برملا میکند و در جایجای داستانهایش به عقاید کوتهبینانهی معاصرانش میتازد. کتاب یادداشتهای یک دیوانه لبریز از جملاتی پخته و روشنگرانه است که حتی امروزه پس از گذشت 150 سال از مرگ گوگول، درخور تأملاند.
جملاتی از این دست:
«بلاهت در زنان زیبا موهبتی به شمار میرود. شوهران بسیاری را میشناسم که از بلاهت زنانشان به وجد میآیند و آن را نشانهای از معصومیت کودکانهی آنها میدانند. زیبایی چه معجزهها که نمیکند! نقص عقلی زنی زیبا بهجای آنکه توجهها را از او برگرداند، جذابترش میکند... اما اگر یک زن کمی از زیبایی بیبهره باشد، باید بیست برابر یک مرد باهوش باشد تا حداقل اگرنه عشق، کمی احترام به خودش جلب کند...»