- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 161825 - 68/2
- وزن: 0.20kg
گیس سیاه سردار
نویسنده: امین اوتانه
ناشر: روزگار
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 72
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1389 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
حماسه ی یوتاب، شیرزن ایرانی
کتاب، داستانی فارسی و تاریخی است که در آن داستان حماسة شیرزن ایرانی، «یوتاب» و برادرش «آریو برزن» در نبرد با سپاه اسکندر مقدونی در گذرگاه کوهستانی دربند پارس روایت شده است. هدف از این مبارزه که دویست و هفت سال پس از آنکه کوروش بزرگ، پادشاهی هخامنشی را بنیاد نهاده، رخ داده بود، جلوگیری از سقوط شهر پارسه به عنوان پایتخت بوده است.
تاریخ گواهی میدهد که در بیست و یکم مردادماه، دویست و هفت سال پس از آن که کورش بزرگ پادشاهی هخامنشی را بنیاد گذاشت، در گذرگاه کوهستانی دربند پارس، هزار سرباز پارسی، در برابر فوج فوج مقدونیان، دلیرانه جنگیدند و دلیرانه کشته شدند.
تاریخ گواهی میدهد که یوتاب، برادرش آریوبرزن، و دیگرانی که آنجا بودند، در برابر سپاه اسکندر مقدونی، ایستادند، جنگیدند، کشته شدند و حماسه آفریدند. این کتاب را به کسانی تقدیم میکنم که این داستان، زندگی و مرگ آنان است؛ به دلیرانِ دربند پارس؛به تو یوتاب، صدایم را میشنوی سردار؟...
یوتاب با چشم اشاره کرد به غرب، جایی که جلگه شروع میشد: «دشمن داره نزدیک میشه. یک دو روز دیگه این جان.» رهام تلخ خندید: «پس درست حدس زدم. برای توصیههای روز نبرد این جام.»
یوتاب سرش را تکان داد: «تو و اون دختر پشت سر ما قرار دارین. پشت آخرین لایهی دفاعی. نمیخوام پیش از اون که بهت دستور بدم، بیای توی میدون. حتا اگه خود آریوبرزن زخمی شده باشه. اگه در حین جنگ کسی به کمکت نیاز داشت، وظیفهی دیگران اینه که زخمی رو به تو برسونن. نه که خودت بلند شی و دوره بیفتی توی میدون جنگ. دوست ندارم که بدون پزشک به نبرد ادامه بدم. میفهمی که؟»
رهام سرش را تکان داد که یعنی فهمیده. یوتاب ادامه داد: «بعد از اون که من اشاره کردم، میتونی بری و به زخمیها کمک کنی. اما فقط توی گدار. حتا یک گام هم توی دشت نمیگذاری. تاکید میکنم: حتا یه گام. این رو به اون دختر هم توضیح بده. مواظبش باش. خیلی دوس داره شمشیربازی کنه. مهارش کن.» باز رهام سرش را تکان داد: «بله. حتا یک گام.»