- موجودی: موجود
- مدل: 196924 - 24/2
- وزن: 0.30kg
گیتانجالی
نویسنده: رابیند رانات تاگور
مترجم: رویا خاکسار
ناشر: الهام اندیشه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 184
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1393 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مجموعهای از شعرهای بنگالی، سروده رابیندرانات تاگور (۱۸۶۱- ۱۹۴۱)، شاعر و نویسنده هندی است که در ۱۹۱۰ منتشر شد. متن ترجمه شده این مجموعه، که شاعر خود آن را به زنان انگلیسی ترجمه کرد و آندره ژید نیز آن را به فرانسوی برگرداند، شامل اشعاری است که از مجموعههای متعدد بنگالی گرفته شدهاست و از آن جملهاست: گیتا نجالی، نیودیه، خیا و گیتیمالیه.
تاریخ نشر کتاب نگالی ۱۹۱۰ است که تنها نیمی از کتاب انگلیسی و فرانسوی را شامل میشود. این صد شعر کوتاه بیش از تمامی باقی آثار عظیم تاگور در شهرت شاعر در مغربزمین دخیل بودهاست و در پی نشر انگلیسی گیتانجالی بود که جایزه نوبل ادبیات در ۱۹۱۳ به تاگور اهدا شد.شمار زیادی از این اشعار سرودهایی است که تاگور آهنگ آن را نیز ساختهاست. درونمایه این اشعار نشان میدهد که تاگور تحت تأثیر فلسفه اوپانیشادها قرار داشت.در متن اصلی گیتانجالی، شکلبندیها و اوزان عروضی بسیار متنوع است، اما شعرها همه قافیهدار است. ملایمت و آهنگینی از ویژگیهای این اشعار است
تاگور در ۱۹۱۲ برای باری دیگر به انگلستان سفر کرد و در آنجا با ییتز شاعر ایرلندی آشنا شد و بخشهایی از گیتانجالی را به شعر انگلیسی برگرداند و برای ییتز خواند. ییتز آنرا نشر داد و چنین بود که به یکباره تاگور معروفیت جهانی یافت.
رئیس کمیته نوبل نمیدانست چه مقدار از گیتانجالی را خود تاگور نوشته و چه مقدار را از شعرای کلاسیک هندی تقلید کردهاست. اما آرمانگرایی موجود در گیتانجالی عامل مهمی در انتخاب تاگور به شمار میرفت زیرا در وصیتنامه آلفرد نوبل قید شده بود که افرادی که انتخاب میشوند باید «گرایشهای آرمانگرایانه» داشته باشند.
آنچه مایه شهرت جهانی تاگور شد، شاعری او بود و خود نیز در میان زمینههای کارهای هنری و ادبی، شعر را عمدهتر میداند و میگوید: «در این هنگام که به شامگاه زندگی رسیدهام و به گذشته خود به دقت مینگرم، متوجه میشوم که آنچه درباره آن مرا یقین حاصل است این است که شاعر هستم… ادعا نمیکنم که عالم زبانی هستم، ادعا نمیکنم که رهبر سیاسی هستم، ادعا نمیکنم که عالم اخلاق یا پیشوای دینی هستم، ولی میگویم که شاعرم…
تاگور نمونه متفکر و ادیبی است که ضمن آشنایی و تسلط به ادبیات و فرهنگ غرب، میراث ادبی و فرهنگی سرزمین خود را حفظ کرد و ضمن آنکه عمیقاً بومی ماند ولی جهانی اندیشید. و به یک تعادلی در نگرش خود نسبت به تمدن، فرهنگ و ادبیات رسید.
تاگور به عنوان یک هنرمند در عرصههای گوناگون آثار ارزشمندی از خود بجا گذاشت که حیرتانگیز است. از شاعری که او را به جایزه نوبل رساند تا رمان و قصهنویسی. از دانش موسیقی که او را در حد موسیقیدانی برجسته میشناساند. و سرانجام آثار نقاشیاش که در یک دهه پایانی عمر صدها تابلوی نقاشی ارزشمند خلق کرد.
جنبه دیگر اندیشه تاگور، نظریههای او درباره آموزش و پرورش است که هنوز کاربُرد دارد. نظریات او آنچنان وسعت گرفت که در «شانتی نیکتان» مدرسه مخصوصی را بنیاد گذاشت و با گروهی از استادان روشهای خود را در عرصه تعلیم و تربیت آزمود. و کار را به جایی رساند که دانشگاهی نیز به نام «ویشوابهاراتی» تأسیس کرد که جنبه بینالمللی دارد.
بگذار
آخرین ترانهی من
آمیزهای باشد
از همهی شادیها.
شادی لگامگسیختهی زمین
که بر چمنزار جاری میشود.
شادی نهان
در برادران دوگانهی مرگ و زندگی
که بر جهان پهناور
پایکوبی میکند.
آن شادی
که چون توفان
بر همهی زندگی میتازد
و در پی خندهاش
جنبش است و بیداری.
مینشیند چون اشکی
بر نیلوفر گشودهی درد.
مینشیند
چون غبار بر همهچیز
و به پیامش آگاه نیست.