- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 175374 - 69/3
- وزن: 0.40kg
گمشدگان
نویسنده: بهرام بیضائی
ناشر: پیام
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 83
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1357 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : در حد نو _ نو
مروری بر کتاب
نمایشنامه
یوزباشی:
هیهات. من هی خودمو مشغول می کنم، اما هیهات، شب میشه، همه جا ساکت میشه، یه صدایی نمیذاره. شاید صدای قلبم. میشمرش.هی منتظرم، کدوم یکی. کدوم یکی ...
طلحک:
همون وقته که خیرخواهیت گل می کنه یوزباشی؟ خیلی ها اینطورن، روز روزش خدا رو بنده نیستن، اما تا چیزی میشه شروع میکنن به نیکی کردن. مثل اینکه میخوان رشوه بدن. یا بلا گردون. میخوان دورش کنن. بد، همچین که بلا گذشت، باز همونن که بودن. نه یوزباشی؟ همون قبلی....
گمشدگان داستان مردمان روستایی است که همگی در تاریکی دست و پا میزنند. یوزباشی، که به تازگی از سفر حج برگشته میگوید که آنجا کسی خدا را ندیده، بعد از کش و قوسهای فراوان و بعد از آنکه راضی میشود اعمال بدش را جبران کند، هر چه میزند به در بسته میخورد تا اینکه در نهایت به آنجا میرسد که بگوید: همهی درها بستهاس! و در انتها نیز زیر تابوت خود بایستد.
پیرزن و پیرمرد فقیری که دنبال یک لقمه نان میگردند تا شکم خود را سیر کنند و همیشه دیر میرسند؛ آیت و زهرا که به امید جایی بهتر میروند و دوباره به همانجایی که بودهاند برمیگردند؛ تحصیلداری که با کمک یوزباشی صاحب زن و زندگی عبرت شده و در نهایت با بازگشت عبرت زندگیاش بر باد میرود؛ عبرت که بعد از مدتها حبس برگشته تا حقاش را بگیرد و فقط مرگموش نصیباش میشود.
جوان چلاقی که عاشق زهراست و نمیتواند راز دلاش را بگوید و در نهایت طلحک که تنها شاگرد کلاس نداشتهاش او را رها میکند! همهی شخصیتهای نمایش گمشدگان، در تاریکی زندگیشان گم شدهاند! جامعۀ به تصویر کشیده شده در گمشدگان، جامعهای غرق در ریاکاری و منفعت طلبی است. جامعهای که همه به فکر شکم و جیب خود هستند و کسی به فکر دیگری نیست و نیکوکاری فقط یک معاملهی سودآور است!