- موجودی: موجود
- مدل: 199037 - 87/1
- وزن: 1.00kg
گل رنج های کهن
نویسنده: جلال خالقى مطلق
به کوشش : علی دهباشى
ناشر: نشر مرکز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 444
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1372 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه روکش سائیدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
برگزیده مقالات درباره ی شاهنامه فردوسی
دکترجلال خالقی مطلق سالیان دراز است که به پژوهش و کندوکاو در باره ی حماسه ی بزرگ ملی ایرانیان ، شاهنامه ، اشتغال دارد و حاصل عمری تلاش او در این راه ، گذشته از تدوین نسخه ای انتقادی و معتبر از شاهنامه که بخشی از آن انتشار یافته ، مقاله های متعددی است که در زمینه های گوناگون مرتبط با شاهنامه و تاریخ نوشته است....
محققین و نویسندگان زیادی پیرامون شاهنامه دست به قلم شدهاند و علاوه بر کتابهایی که این اثر را تجزیه و تحلیل کرده، مقالات بسیاری نیز در باب نمایاندن نکتههای این اثر عظیم و باشکوه، به رشتهی تحریر درآمده است. از میان تمامی کتابها و مقالاتی که پیرامون فردوسی و شاهنامهی او منتشر شده، آثاری که به قلم دکتر "جلال خالقی مطلق" خلق شده، از اهمیتی دو چندان برخوردار است؛ چرا که نام ایشان به عنوان یک شاهنامهپژوه سرشناس، همواره با نام شاهنامهی فردوسی گره خورده است. در عظمت جایگاه پژوهشی استاد "خالقی مطلق" همین بس که یکی از معتبرترین تصحیحهای شاهنامه، نسخهای است که به دست ایشان تنظیم شده است.
چرا فردوسی شاهنامه را به نام محمود کرد ؟
حکیم برگ از جوانی تا پیری با آرمان مقدسی که در سراسر شاهنامه می درخشد زیسته و شعر سروده بود .او به فرمان دل و روح خود رفته بود ، و چشم به دنیا نداشت .تا جوان بود از مال دنیا بی نیازبود و تنها آرزویش این بود که پیام شاهنامه به گوش همه ی ایرانیان برسد تا با زنده شدن خاطرات باستانی روح همبستگی و پایداری درمیان ایرانیان نیرو گیرد و موجبات بقای ایران فراهم آید .
رسیدن به این آرزو نیاز به حمایت فرمانروای مقتدری داشت .دراوضاع و احوال آن روزگار انتشار و بقای یک کتاب آن هم کتابی با حجم نامحدود شاهنامه جز با اراده و تصمیم یک فرمانروای مقتدرامکان نداشت .به همین سبب است که سنت براین جاری شده بود که هرکتابی به نام ممدوحی تألیف شده بود .
فردوسی در آغاز کارخویش امید به پادشاهان سامانی یا خاندان ابومنصور محمد بن عبدالرزاق داشت .اما آن امیدها برباد رفت وقتی سن و سالش به 65 سالگی رسید و پیری و بیماری و تنگدستی بر او فشار آورد ، این نگرانی در او قدرت گرفت که شاهکار عظیمش به حد انتظار انتشار نیاید .
در این هنگام دولت سامانی برافتاده بود و محمود غزنوی به قدرت رسیده بود و هنوز به نحوی که گفتیم به راه و روش ایران دوستی سامانیان می رفت و دم از حمایت اهل دانش و ادب می زد و آوازه ی شعر دوستی و شاعر نوازی او در افتاده بود و شایسته ترین کسی می نمود که شاهنامه به نامش گردد .تا هم امکانات وسیع دستگاه سلطنت ازخوشنویسان و نقاشان و تذهیب کاران و کتاب آرایان موجب تکثیرنسخ کتاب را را به نحوی که شایسته ی آن بود ، و گسترش پیام آن را فراهم سازد و هم بنا به معمول عصر و طبق وعده ای که وابستگان دستگاه محمود به او داده بودند صله ای برسد که در آن سالهای پیری و ناتوانی و تنگدستی آسایشی به زندگی او بخشد . در 65 سالگی شاعربود که فردوسی بعدها این ابیات را مرور و درمقدمه داستان جنگ بزرگ کیخسرو افزود :
بپیوستم این نامه ی باستان
پسندیده از دفتر راستان
همی داشتم تا کی آید پدید
جوادی که جودش نخواهد کلید
چنین ،سال بگذاشتم شصت و پنج
یه درویشی و ،زندگانی به رنج
چو پنج از برسال شصتم نشست
تن اندر نشیب و سرم سوی پست
رخ لاله گون گشت برسان کاه
چو کافور شد رنگ مشک سیاه