- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 115808 - 83/3
- وزن: 0.60kg
گل به صنوبر چه کرد؟
گردآوری و تصحیح : ابوالقاسم انجوی شیرازی
ناشر: امیر کبیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 900
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1359 ~ 1357 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت :
مروری بر کتاب
شامل بیست و چهار متن در شصت و سه روایت از قصه های ایرانی
قصه های این مجلد از ناب ترین قصه های عامیانه ایرانی است که در دهه های چهل و پنجاه توسط زنده یاد سیدابوالقاسم انجوی شیرازی گردآوری شده است. ویرایش جدید قصه های این مجموعه مزین به طبقه بندی و کدگذاری جهانی شده که بدین وسیله می توان به افکار و عقاید عامه مردم ایران و جهان دست یافت.
یکى بود یکى نبود. سوا خدا هیچکه نبود. در قدیم شخص ثروتمندى بود فقط یکدانه پسر داشت و چون خیلى علاقه به این پسر داشت به نوکرها و غلامان دستور داده بود باغى که مقابل منزلش قرار گرفته بود در آن را باز نکنند و او را توى باغ نبرند. تا اینکه پسر یواشیواش بزرگ شد و هر روز به گردش و شکار مىرفت.
از قضا روزى از در باغ عبور افتاد، به نوکر خودش گفت: 'این باغ از کیست؟' نوکر دستپاچه شد و گفت باغ مال خودتان است.' پسر تعجب کرد که چرا در این مدت از باغ خودشان دیدن نکرده. القصه به منزل روانه شد و از مادرش خواست که اجازه دهد از باغ دیدن کند. مادرش گفت: 'پدرت دستور داده که در این باغ گشوده نشود.' پسر اصرارش زیادتر شد و بناى داد و بیداد و گریه و زارى را گذاشت و از مادرش خواست که باید من به این باغ سر بزنم. عاقبت در غیاب پدر و مادرش در باغ را گشود و دید که باغ پر از میوه و جویبارهاى فراوان است. مثل بهشت عنبر سرشت. قدرى تفرج و گردش کرد.
گفت پدرم چرا تا حال باغى به این خوبى را به من نشان نداده که بهترین گردشگاه است و خیلى غصه" مدت عقبافتاده را خورد که ناگهان آهوى خوش خط و خالى از جلو چشمش نمایان شد که خیلى جالب بود و توجهش را به خود جلب کرد و پسر در تعقیب آهو شتافت...