- موجودی: موجود
- مدل: 191436 - 55/3
- وزن: 0.40kg
گفت و گوها
نویسنده: جمال میرصادقی
ناشر: مجال
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 215
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1385 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
از این میان سه گفت و گو به پیش از انقلاب مربوط میشود و بقیه به سالهای اخیر باز میگردد. داستاننویسی، شخصیتهای داستانهای میرصادقی، ادبیات، تأثیرات میرصادقی از نویسندگان اروپایی و آمریكایی، خلاصهای از زندگی و آثار میرصادقی، اشتیاق زنان برای داستاننویسی، استفاده از ساختار و نشر ادبیات داستانی كهن، ادبیات واقعی و تخیلی، و سه نسل داستاننویس از آغاز تا امروز بخشی از موضوعات مطرح شده در گفتوگوها هستند.
از میان گفتوگوهایی که با من شده، آنهایی را انتخاب کردم که به شناخت افکار و آثار من کمک میکند. البته گفتگوهای بسیاری با من شده که بعضی از آن را من دیدهام و در اینجا انتخابی از آنها کردهام و بسیاری را ندیدهام و از کم و کیف آنها خبر ندارم. در گردآوری این گفتوگوها سوالهای مشترک و تکراری را حذف کردهام و چون بیشتر این گفتوگوها از طریق تلفن صورت گرفته، لغزشهایی در آنها یافته بود که تا حد امکان در بازخوانی آنها را تصحیح کردهام. گفتوگوها به ترتیب تاریخشان تنظیمشدهاند. اگر این گفتگوها شناختی از داستان و ادبیات به خوانندگان مشتاق و جوینده بدهد و احیانا گرهای از کار نوشتن و نویسندههای جوان باز کند، هدف من از انتشار کتاب برآورده شده است.
برای من مایه اصلی بیشتر داستان هایم از حادثه های زندگی ام گرفته شده، اما آنها به هیچ وجه شرح حال گونه و مستندسازی نیستند. از بسیاری حادثه ها بهره گرفته می شود که زاده تخیل من است. اما باید اذعان کنم که این دو رمان و همچنین رمان «درازنای شب» بیشترین بهره را از زندگی گذشته من گرفته اند
برای من هرگز روشن نیست که چطور و چگونه نویسنده شدم، شاید نویسنده شدن برای من یک حادثه بود، از آن دست حادثههایی که مسیر زندگی انسان را میسازند. وقتی به گذشته برمیگردم، میبینم هرگز به آن فکر نکرده بودم؛ اگرچه شاید آرزویش را داشتم، اما آن را پایگاه باشکوهی میدیدم که دست نیافتنی و رویایی مینمود. نویسندگی مثل چراغی بود که از پشت مهی انبوه، کم کم و به تدریج به من نزدیک شد و همه ذهن و فکر جان مرا در خود گرفت.
جمال (حسین) میرصادقی در سال ۱۳۱۲ در تهران بهدنیا آمد. وی فارغالتحصیل دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، در رشتۀ ادبیات فارسی است. میرصادقی، در طول عمر ادبیاش در مشاغل گوناگونی چون؛ معلم، کتابدار در دانشسرای تربیت معلم، کارشناس آزمونسازی در سازمان اداری و استخدامی کشور، مسئول اسناد قدیمی در سازمان اسناد ملی ایران، و همچنین تدریس در دانشگاه، فعالیت کرده است.
وی در کارنامه ادبی خود داستانهای کوتاه و بلند بسیار و چند رمان دارد که برخی از آنها به زبانهای آلمانی، انگلیسی، ارمنی، روسی، رومانیایی، عبری، عربی، مجاری و هندو ترجمه شدهاند. از جمله آثار منتشر شده او میتوان به مجموعه داستانهای؛ «مسافرهای شب»، «گلهای تماشا و گل زرد»، «درازنای شب»، «این شکستهها»، و «نه آدمی ـ نه صدایی» اشاره کرد.