- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 161989 - 109/1
- وزن: 0.30kg
گفت و شنود سیدعلی محمد باب با روحانیون
نویسنده: حسن مرسلوند
ناشر: تاریخ ایران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 302
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1388 - دوره چاپ : 1
مروری بر کتاب
در تاریخ معاصر ایران، دربارة پیدایش اندیشة شبهدینی «علی محمد شیرازی» معروف به «سید باب» سخنان بسیاری بیان شده است. پیروان این آیین در ابتدا بابی و بعدها بهایی، ازلی و... نام گرفتهاند و اکنون نیز همچنان افکار و اندیشههای خود را راستین و برحق میشمارند.
در زمان پادشاهی محمد شاه قاجار مجلسی با حضور روحانیون شیعه و ناصرالدین شاه قاجار (که در آن هنگام ولیعهد بود) در تبریز تشکیل شد، در زمان مجلس تبریز موضوع بابیت برای بزرگان سیاسی و مذهبی ایران، بااهمیت شده بود.باب تعداد و آمار پیروانش را پیگیری میکرد، در یکی از آثارش به نام دلائل سبعه که همان اواخر به رشته تحریر درآمده بود، تعداد بابیان را صد هزار نفر ذکر کرد.
درباره اتفاقاتی که در مجلس مباحثه تبریز و پس از آن افتادهاست، اختلافات زیادی بین منابع بابی و بهائی، منابع قاجاری، آثار مستشرقان، نوشتههای مورخان متدین و مورخان لاییک وجود دارد.با این وجود در میان تمام نوشتههای مؤافق و مخالف بابی، میتوان نقاط مشترکی یافت. یکی آن که او در مجلس مباحثه، به صراحت ادعای قائمیت و پیامبری نمود.
به نام خداوند جانآفرين حكيم سخن در زبانآفرين
در تاريخ معاصر ايران از پيدايش انديشهي شبه ديني عليمحمد شيرازي معروف به سيد باب سخنان بسياري رفته است. پيروان اين آيين در ابتدا بابي و بعدها بهايي و ازلي و... نام گرفتهاند كه هنوز هم همچنان افكار و انديشههاي خود را راستين و برحق ميشمارند. در اين كتاب ما را سر آن نيست كه اين تفكر را از جهت مذهبي و فقهي مورد تحقيق و مطالعه قرار دهيم، بلكه اين كتاب نگاهي است كوتاه به تاريخ شكلگيري و چگونگي رويدادهاي مربوط به اين فرقه.
كتاب حاضر داراي دو بخش است كه به نظر ميرسد لازم است در پيشگفتار، شرحي كوتاه دربارهي هر يك از اين بخش ها آورده شود:
۱- بخش نخست: نسخهاي است خطي به قلم ميرزا محمدتقي مامقاني فرزند ملامحمد مامقاني معروف به حجتالاسلام نير. اغلب صفحات اين بخش مربوط است به شرح مجلس مناظرهاي كه با حضور روحانيون تبريزي و به دستور ناصرالدين ميرزا وليعهد آن روز و ناصرالدين شاه بعدي تشكيل شد. هدف از تشكيل اين مجلس، پرسش و پاسخ دو طرفه و شنيدن تئوريهاي ديني سيد عليمحمد باب بود.
يكي از رؤساي روحاني حاضر در آن جلسه ملامحمد مامقاني حجتالاسلام، پدر مؤلف است كه بلافاصله پس از ختم جلسه، ديدهها و شنيدههاي خود را براي مؤلف تقرير نموده: «... فلهذا اين بندهي ضعيف را مدتها در خاطر ميگشت و به نظر ميگذشت كه محاورات آن مجلس را كه والد ماجد بعد از فراغت از آن مجلس بيتراخي من البدو الي الختم تقرير فرموده، اين بندهي حقير را صورت آن مجلس را از كثرت تذكار و تكرار ملكه شده..».
تمامي كتابهايي كه تا به امروز در تاريخچهي سيد باب چاپ و منتشر شده، شرح مناظرهي روحانيون مسلمان را با سيد باب و چگونگي فتواي قتل او را از دو منبع روايت كردهاند، يكي ناسخالتواريخ نوشتهي ميرزا محمدتقي سپهر (لسانالملك) و ديگري روضةالصفاي رضاقلي خان هدايت. مؤلف ناموس ناصري كه هر دوي اين كتابها را ديده، معتقد است كه آنان در شرح وقايع به خطا رفتهاند و تاريخ را دگرگون نوشتهاند: «... و از آنجا كه مورخين عهد در آن مجلس مبارك حضور نداشتند، محاورات آن مجمع را به استناد سماعات افواهيه به كلي تغيير داده، مقاولاتي كه اصلا اتفاق نيفتاده مذكور داشته و بيان واقع را بالمره قلم نسخ بر سر گذاشتهاند.»
او حتي از اين هم فراتر رفته و صورت مجلسي را كه از حاج ملامحمود نظامالعلما، رئيس آن جلسهي گفت و شنود باقي مانده مردود ميشمارد: «... و عجب آن است كه صورت مجلس را هم به خط مرحوم حاج ملامحمود نظامالعلما كه در آن اوقات سمت معلمي اعلي حضرت اقدس همايوني را داشت نسبت دادهاند، در صورت براي مورخين مرقوم داشته و منسيات خود را كه متن واقع است به كلي مهمل گذاشته.»
ميرزا محمدتقي در ضمن اشاره ميكند كه روضةالصفا و ناسخالتواريخ نيز با يكديگر مباينت دارد. ما براي پابرجا كردن ادعاي مؤلف ناموس ناصري دو دليل مهم در دست داريم: الف: او اين نسخه را براي ناصرالدين شاه و به نام او نگاشته. ميدانيم كه در تاريخ تشكيل اين مجلس در تبريز (۱۲۶۳ ه ق)، ناصرالدين شاه، ناصرالدين ميرزاي وليعهد تبريزنشين بوده، و اين مجلس به دستور او و در حضور او تشكيل شده، و حتي خود ناصرالدين ميرزا هم با سيد باب گفتگويي دارد.
پس مؤلف كتاب نميتوانسته كتابي را خطاب به يك شاهد عيني بنويسد كه در آن جز حقيقت چيزي باشد، به ويژه كه شاهد عيني، پادشاه هم باشد! او براي صحت ادعاي خود و درست بوده تاريخاش و بطلان نوشتههاي ناسخالتواريخ و روضةالصفا، حتي شاه را به داوري و شهادت ميطلبد: «.. خاطر حقيقت مظاهر اقدس همايوني خود شاهد راستين و گواه آستين است كه اين مسطورات [را] با مقاولات آن مجلس، تباين كلي در ميان است؛ به نحوي كه ميتوان گفت:كل ذلك لم يكن.» .
ميرزا محمدتقي مينويسد كه به هنگام سفر ناصرالدين شاه به اروپا، در آذربايجان با شاه ملاقاتي داشته و در آن ملاقات بوده كه به اين فكر افتاده گفتههاي پدرش را به صورت كتابي تنظيم و تقديم شاه كند. اين سفر سومين سفر ناصرالدين شاه به اروپا بود و در سال ۱۳۰۶ قمري انجام گرفته است: «... موكب اعلي حضرت اقدس همايوني به عزم فرنگستان صفحهي آذربايجان را به تشريف قدوم ميمنت لزوم، رشك روضهي رضوان فرمودند و اين داعي حقير را سعادت شرفاندوزي حضور مهر ظهور همايوني دست داد.
در ضمن تلطفات ملوكانه، ذكري از والد ماجد علام به ميان آورده تمجيداتي از محاورات آن مجلس منيف فرمودند. بعد از مرخصي از حضور همايون، مراتب قدرشناسي اين وجود مبارك، داعي حقير را مؤكد عزيمت آمد كه به استدراك مافات شرح وقايع آن مجلس مبارك را عليماوقع در اوراق چند درج كرده، تقديم حضور معدلت ظهور همايوني دارد...»
ما براي صحت ادعاي ملاقات او با شاه به روزنامهي خاطرات ناصرالدين شاه در سفر سوم فرنگستان مراجعه ميكنيم و ذيل خاطرهي روز شنبه سوم رمضان ۱۳۰۶ ميخوانيم: «... دستهي اول كه به حضور رسيدند دستهي حاجي ميرزا جواد آقاي مجتهد كه اسامي همراهانش از اين قرار است... دستهي چهارم كه همه شيخي بودند، ميرزا تقي حجتالاسلام پسر مرحوم ميرزا محمد مامقاني با جمعي.»