- موجودی: موجود
- مدل: 194463 - 80/4
- وزن: 0.35kg
گزینه اشعار حافظ
نویسنده: خواجه حافظ شیرازی
گزینش و پیشگفتار: بهاءالدین خرمشاهی
ناشر: مروارید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 255
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1376 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه عطف سائیدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
ادبیات کهن ایران شاعرانی دارد که آثارشان در طول قرنها نه تنها فراموش نشده و به حاشیه نرفته است بلکه همچنان تازه و دلنشین است. یکی از بزرگترین غزلسرایان ایران حافظ است که کتاب شعرش را شاید در هر خانهای در ایران بتوان یافت و فال حافظ جزئی جدانشدنی از فرهنگ ایرانیان است.
از سوی دیگر حافظ و اندیشههایش از پیچیدگیهای زیادی برخوردارند و حافظ پژوهی یکی از زمینههای مهم پژوهشی در ادبیات ایران است. نویسندگان و اندیشمندان زیادی تلاش کردهاند آثار حافظ را بازخوانی و تصحیح کنند و عمق اندیشههای این غزلسرای بینظیر را دریابند. بهاءالدین خرمشاهی یکی از برجستهترین نویسندگان و ویراستاران معاصر ایران نیز زمان بسیاری را به تحقیق و بررسی دربارهی حافظ و آثار و اندیشههایش اختصاص داده است.
شعر حافظ بسیار یکدست است. با وجود این میتوان دریافت که تعداد اندکی از غزلیات او به درخشندگی دیگر غزلیاتش نیست. تعداد این غزلها شاید یکدهم کل شعر او باشد. از میان نزدیک به پانصد غزل او، بیش از سیصد غزل طراز اول است و در این کتاب، گردآورنده سختدلی کرده و یکصد غزل از میان این سیصد غزل را کنار گذارده، دویست غزل را برگزیده است؛ به تعبیر دقیقتر 199 غزل و یک مثنوی آهوی وحشی.
این گزینه بر مبنای نسخه خلخالی است و معیار انتخاب غزلها، توجه به ارزش ذاتی و جایگاه هنری و سپس شهرت و مردمپسندی و رواج و روایی هر غزل بوده است.ساختار غزل های او، وصف عشق و شراب و مستی و بیزاری از ریا و دورویی و سالوس مسلکی، به شعر وی رنگ خاصی بخشیده است. در واقع اشعار خواجه سراسر پوشیده از مفاهیم فلسفی و عرفانی اسلامی است و از رندی و آزاد اندیشی چاشنی گرفته است.
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطانِ جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماهِ رخِ دوست تمام است
در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
گوشم همه بر قولِ نی و نغمه چنگ است
چشمم همه بر لعلِ لب و گردش جام است
در مجلسِ ما عطر میامیز که ما را
هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است
از چاشنی قند مگو هیچ و ز شِکَّر
زان رو که مرا از لبِ شیرینِ تو کام است
تا گنجِ غمت در دلِ ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است
وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است
میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است؟
با محتسبم عیب مگویید که او نیز
پیوسته چو ما در طلبِ عیشِ مدام است
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است