- موجودی: موجود
- مدل: 201389 - 92/2
- وزن: 0.42kg
گزیده اشعار سبک هندی
نویسنده: علیرضا ذکاوتی قراگزلو
ناشر: مرکز نشر دانشگاهی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 424
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1372 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
سبک هندی نمونهای از سرایش شعر در ادبیات فارسی است که از قرن نهم هجری به بعد بهوجود آمد. به علت استقبال دربار ادب پرور هند از شاعران پارسی گوی، و همچنین به علت عدم توجه پادشاهان صفوی به اشعار متداول مدحی، گروهی از گویندگان به هندوستان رفتند و در آنجا به کار شعر و شاعری پرداختند.
اینان بهواسطهٔ دوری از مرکز زبان و تمایل به اظهار قدرت در بیان مفاهیم و نکات دقیق و حس نوجویی و تفنن دوستی و به سبب تاثیر زبان و فرهنگ هندی و دیگر عوامل محیط، سبکی به وجود آوردند که سبک هندی نامیده میشود. برخی ار ادبا این سبک را سبک اصفهانی نیز نامیدهاند. این سبک تقریبا از قرن نهم تا سیزدهم هجری ادامه داشت و از ویژگیهای آن، تعبیرات و تشبیهات و کنایات ظریف و دقیق و باریک و ترکیبات و معانی پیچیده و دشوار را میتوان نام برد.
گردآورنده کوشیده است اشعار شاعران را در این گزیده بیاورد که گرایش مهمی را در نظر پدید آورده اند یا در نیان شاعران سبک مشهور به هندی ارزش خاصی داشته اند. انتخاب اشعار هر شاعر غمدتا از غزلیات و با این معیار صورت گرفته است که ویژگی های فکر و زبان آن شاعر و حسن و عیب کار او نشان داده شود. در این کتاب برای هر شاعر شرح حال مجملی نیز آمده است و لغات و تعبیرات مهجور و مشکل اشعار نیز در پایان کتاب در واژه نامه به صورت الفبایی شرح شده است.
از میان گویندگانی که به این سبک شعر سرودهاند نام اینان در خور ذکر است:
کلیم کاشانی
نظیری نیشابوری
عرفی شیرازی
عبدالقادر بیدل دهلوی
صائب تبریزی
غنی کشمیری
وحید قزوینی
طالب آملی
صابر کرمانی
تاثیر تبریزی
قاسم مشهدی
مسیح کاشانی
سلیم تهرانی
واعظ قزوینی
رفیع مشهدی
حزین لاهیجی
قدسی مشهدی
و...
ای دفتر حسن تو را، فهرست خط و خال ها
تفصیل ها پنهان شده، در پرده ی اجمال ها
پیشانی عفو تو را، پرچین نسازد جرم ما
آیینه کی برهم خورد، از زشتی تمثال ها؟
با عقل گشتم همسفر، یک کوچه راه از بی کسی
شد ریشه ریشه دامنم، از خار استدلال ها
هر شب کواکب کم کنند از روزی ما پارهای
هر روز گردد تنگ تر، سوراخ این غربال ها
حیران اطوار خودم، درمانده ی کار خودم
هر لحظه دارم نیتی، چون قرعه ی رمال ها
هر چند صائب میروم، سامان نومیدی کنم
زلفش به دستم میدهد، سررشته ی آمال ها