- موجودی: موجود
- مدل: 196989 - 108/2
- وزن: 0.40kg
داستان جم + گزارش بهرام یشت یا پیروزی نامه
نویسنده: محمد مقدم , مراد اورنگ
ناشر: ابن سینا - مولف
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 112 + 268
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1343 _ 1341 - نوبت چاپ: 2 _ 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ یا گالینگور صحافی شده ؛ گزارش بهرام یشت واحد تصویر رضاشاه
مروری بر کتاب
داستان جم
فرگرد دوم از ونديداد
ترجمه ذيل واژه بواژه از متن اوستائيست و رويهمرفته واژه هاي فارسي كه براي ترجمه برگزيده شده از همان ريشه ي اوستائيست كه در متن آمده. هرگاه از يك ريشه ي اوستائي در فارسي واژه اي بنظر نرسيد كه بتوان آنرا در ترجمه بكار برد ناچار از زند پهلَوي آن پيروي شد و در غير اينصورت واژه ي فارسي كه معني آن نزديك بواژه ي اوستائي بود بكار برده شد. در پانويس هر صفحه واژه هاي اصلي متن داده شده كه خواننده بتواند شرح آنها را باساني در واژه نامه پيدا كند. واژه هائي كه در ترجمه ميان دو قلاب[] ديده ميشود در اصل متن نيست و فقط براي روشن كردن معني جمله افزوده شده است.
1- پرسيد زردشت از اهورا مزدا: اي اهورمزد سپند ترين مِنو، دادار جهان استومند(:جسماني) اي اشو! با كه نخست از مردمان، همپرسيدي(:گفتگو كردي) تو ِ اهورمزد بجز با منِ زردشت؟ به كه فراز نمودي(: نشان دادي) دين اهورائي زردشتي را؟
2- آنگاه گفت اهورمزد: به جمِ نيك ديدارِ(:زيبا) خوب رمه، اي زردشت اشو! با او نخست از مردمان همپرسيدم منِ اهورمزد بجز با توِ زردشت؛ به او فراز نمودم دين اهورائي زردشتي را.
3-آنگاه باو گفتم اي زردشت منِ اهورمزد: آماده باش اي جمِ نيك ديدارِ ويونگهان(:فرزند ويهونت) براي بر شمردن(:حكايت كردن:رساندن) و بردن دين من. آنگاه بمن پاسخ داد جمِ نيك ديدار اي زردشت: ني آفريده شده ام ني آموخته براي برشمردن و بردن دين.
4- آنگاه باو گفتم اي زردشت منِ اهورمزد: اگر آماده نيستي براغي بر شمردن و بُردَنِ دينِ من پس جهانِ مرا فراخ كن، پس جهانِ مرا ببالان، پس باش جهان مرا پرورنده و سردار و نگاهبان.
5- آنگاه بمن پاسخ داد جمِ نيك ديدار ْ اي زردشت: من جهانِ ترا فراخ كنم، من جهانِ تُرا ببالانم، من باشم جهان ترا پرورنده و سردار و نگاهبان؛ ني در شهر[ياريِ] منم بوَد سر باد ني گرم[باد] ني درد ني مرگ.
6- پس اورا دو زين(:سلاح، افزار) فراز بردم منِ اهورمزد: سوفار زرّين واَشتر(:گواز يا شلاق) زرنشان.
7-[اينك] جم هست برنده ي دو شهر[ياريِ]
8-آنگاه به شهر[ياريِ] جم سيصد زم(:زمستان:سال) انجاميد(:سر آمد).آنگاه براي او اين زمين شد پر از پايان(:حيوانات اهلي مانند بز و گوسفند) و ستوران و مردمان و سگان و پرندگان و آتش سرخ سوزان. بدان [زمين] نيافتند جا پايان و ستوران و مردمان.
9- آنگاه به جم آگاهي دادم: اي جمِ نيك ديدارِ ويونگهان، پر [است] اين زمين با هنگه ي(: جمع شدن) پايان و ستوران و مردمان و سگان و پرندگان و آتشان سرخ و سوزان. بدان [زمين] نيابند جا پايان و ستوران و مردمان....
گزارش بهرام یشت یا پیروزی نامه
این بخش از یشتها که به نام «بهرام یشت» است، در گفتگو از پیروزی اهورا داده و شناساندن یک سرباز دلیر و میهنپرست و پیروز میباشد. پیروزی اهورا داده آن است که از راه درستی و راستی به دست آید و در پرتو کار و کوشش فراهم گردد. سرودهای بهرام یشت دورنمایی است از یک سرباز دلیر و میهنپرست که در پیکرههای گوناگون یا پردههای گوناگون نمایان میشود و سرود میهنی میخواند.
بهرام یشت چهاردهمین یشت از مجموعه یشتهای کتاب اوستا میباشد که در ستایش بهرام ایزد پیروزی بوده و ۲۲ کرده و ۶۴ بند دارد. بخشهایی از این یشت احتمالاً از بخشهای قدیمیتر اوستا اتخاذ شدهاست و بخشهایی از آن مکرر و تکراری استبهرام اَهوره آفریده را می ستاییم.
زَرتُشت از اَهوره مزدا پرسید :
ای اَهوره مَزدا ! ای سپندترین مینو ! ای دادار ِجهان ِاَستومند ! ای اَشَوَن !
بهرام ِاَهوره آفریده را در کجا باید نام برند و به یاری خوانند ؟
در کجا باید او را بستایند و نیایش بگزارند؟
آنگاه اَهوره مَزدا گفت :
ای سپیتمان زرتشت !
هنگامی که دو سپاه در برابر یکدیگر ایستند و آرایش رزم گیرند؛ اما پیشروان به پیروزی ِواپسین نرسند و شکست خوردگان به شکستی سخت، دچار نشوند ...