- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 185110 - 108/7
- وزن: 0.30kg
گارد سفید
نویسنده: میخائیل بولگاکف
مترجم: پیمان مجیدی
ناشر: کتاب زمان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 143
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1385 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
نمایشنامه
برف ریزی شروع به باریدن کرد، سپس ناگهان به دانههای بزرگ برف تبدیل شد. باد به زوزه درآمد، توفان نیز بیداد کرد. چیزی نگذشت که فضای قیرگون در دریایی از برف فرو رفت. همه چیز ناپدید شد. سورچی فریاد زد: آه، ارباب، بیچاره شدیم: توفان شد...
شروینسکی: از خوشحالی پر درآوردم،چون...چی دارم میگم، یلنا!
یلنا: یه مرد متشخص باید بدونه چطور احساسات ش رو پنهان کنه.
شروینسکی: واسه چی این حرف رو می زنی؟ قول می دم که با تمام وجودم متشخص باشم. خب، من دست پاچه شدم... پس اون رفته،تورو جا گذاشت!
داستان در اوکراین، در پایان سال ۱۹۱۸ آغاز میشود، و به سرنوشت خانواده توربین در طول جنگ ارتشهای مختلف جنگ روسیه -سفیدها، قرمزها، ارتش پادشاهی آلمان، و ناسیونالیستهای اوکراین- بر سر کییف میپردازد. شخصیتهای تاریخی مثل پیوتر ورانگل، پتلیورا و پاولو اسکوپادسکی در حالی که خانواده توربین در این شرایط ناپایدار گرفتار آمدهاند، در داستان پدیدار میشوند.در این داستان نشانههای اتوبیوگرافیک فراوانی وجود دارد.
اصل داستان متأثر از مرگ مادر نویسنده (زنی مقتدر و دارای کمالات) است که پس از مرگش خانواده مستاصل و یتیم شد، همانند خانواده توربینها. نیکولا نام برادر کوچک بولگاکف است که به ارتش دنیکن پیوسته است و خانواده بیش از یک سال از او بیخبر است، و برادر سومش ایوان نیز همین سرنوشت را دارد. همه فکر میکنند این دو کشته شدهاند.
هر دو سالمند، یکی در زاگرب است و دیگری در کییف. بعدتر دو برادر به فرانسه مهاجرت میکنند. نیکولا در انستیتو پاستور فرانسه بیولوژیست است. النا هم خیلی ویژگیهای مادر را به ارث برده است، خواهری که شوهرش از ولخرجی و گستاخی بولگاکف انتقاد دارد، این فرد الهامبخش تالبرگ است.
میشلایوسکی و شروینسکی هم دو تن از وابستگان و نزدیکان خانواده بولگاکفاند. حتی پدر الکساندر هم در دنیای واقعی، عقد ازدواج بولگاکف (۱۹۱۳) و انجام مراسم خاکسپاری مادرش(۱۹۲۲) را به عهده دارد. واسیلی پاولویچ لیستوویچی مالک واقعی آپارتمان شماره ۱۳ است و نویسنده در این دوران در کییف زندگی میکرد.
بیشک خلاقیت فانتزی - رئالیستی و توصیفهای ملموس بولگاکف در آثار کمتر نویسندهای به چشم میخورد. رمان «مرشد و مارگاریتا»ی او، به عنوان پیشدرآمد سبک ادبی رئالیسم جادویی که «گابریل گارسیا مارکز» و «میلان کوندرا» در شکلگیری آن سهم عمدهای داشتهاند، شناخته میشود....