- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 158110 - 76/3
- وزن: 0.90kg
کیش گنوسی ؛ پیام خدای ناشناخته و صدر مسیحیت
نویسنده: هانس یونانس
مترجم: ماشاءالله کوچکی میبدی , حمید هاشمی کهندانی
ناشر: دانشگاه ادیان و مذاهب
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 584
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1398 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
کیش گنوسى یاGnosticism در زمره مکاتب مهم دینى - عرفانى صدرِ مسیحیت است. مکاتب گنوسى عمدة مبتنى بر آراء عارفان صدر مسیحیت، مانند: شمعون مُغ، والنتین، مرقیون و بازیلیدس است. صبغه عرفان در ادبیات هرمسى و در کیش مندایى، صبّى یا مغتسله مکمل تحلیل کیش گنوسى است. موضوع تازه اى که در این کتاب مطرح مى شود، طرح عرفان مانوى است که از دل کیش گنوسىِ صدر مسیحیت برآمده و در سده سوم میلادى، روشنفکران دینى شرق (پیروان دیناوریه در خراسان) و نحله هاى دینى - عرفانى غرب (آسیاى صغیر، سوریه و مصر) را سخت تحت تأثیر قرار داده است. بن مایه عرفانى مانویت، عبارت است از: هبوط روح از عالم نور به این جهان. در این مکتب، رسالتِ انسان، آزاد کردنِ پاره هاى روح علوى محبوس در پیکر مادى، رستگار شدن روح و پیوستن به جهان نور است.
ظهور مانویت در سده سوم میلادى، در پهنه فرهنگ بشرى جلوه ها و بازتاب هاى چند گانه و گسترده داشته است، بطورى که تأثیرات این باور را، در ابعاد دینى، عرفانى، اجتماعى، فرهنگى، هنرى و ادبى مى توان مشاهده کرد. به گمان نگارنده، مهمترین و دیرنده ترین بازتاب مانویت همان بعد عرفانى آن است که در عرفان ایرانىِ بعد از اسلام نیز مؤثر افتاد و هنوز هم به عنوان نگرشى عرفانى قابل توجه است.
مانویت در بُعدِ دینى، به گونه کیشى فراگیر، در سده هاى سوم تا نهم میلادى عرض اندام کرد و گستره جغرافیایىِ وسیعى را فرا گرفت که از سمت شرق، تا چین و از سمت غرب، تا بیزانس و روم امتداد داشت و بعدها تا قرون وسطى به صورت فرقه هاى پراکنده، در ایران، سوریه، مصر، افریقا، بلغارستان، یوگوسلاوى و فرانسه به حیات دینى خود ادامه داد. اما آنچه امروز از جنبه تشکیلات دینى مانویان باقى مانده، چندان چشمگیر نیست و اهمیت آن، بیشتر از لحاظ تأثیر گذارى عرفانى، اسطوره هاى هنرى و ادبى است....
نویسنده در این اثر جاودانه نه تنها به زمینه های تاریخیِ شکل گیری این طریقت های گنوسی توجه می کند، بلکه قدم به قدم بر اساس خودِ آثار گنوسیِ نویافته می کوشد به تجزیه و تحلیل عناصر درونی و تبیین آیین های آنها بپردازد و نشان دهد گنوسیان چگونه راه پرپیچ و خمِ میان «حقیقت» تا «شناخت حقیقت» را پیموده اند و از چه نظامی پیروی کرده اند که برخلاف اختلافات ظاهریشان ـ که بیشتر صوری بود تا کیفی ـ مبنای آن را نوعی خاص از رابطه انسان با خدا تشکیل می داد .
شناخت کیش گنوسی و تاریخ مکاتب آن از آن رو بی اندازه اهمیت دارد که به شناخت فلسفه تاریخ ادیانی می پردازد که در چند قرن نخست میلادی در تعامل با آن بوده اند؛ به آنان نزدیک شدند، از آنان دور شدند، گاهی با آنان جنگیدند و گاهی هم به صلح برگزار کردند؛ یهودیت و مسیحیت بدون شک نمونه اعلای آن به شمار می روند.
هانس یونانس در این اثر بزرگ به همه اینها پرداخته است و تا آخرین سال های حیاتش کوشید کتابش را با بهره گیری از تحقیقات جدید و دستنویس های جدید و رساله های مختلفی که از گنوسیانِ صدر مسیحیت در حال نشر بود، به روز نگاه دارد. ویراست های متعدد این اثر و مقدمه های مختلف آن خود بیانگر چنین کوششی است.
موضوع اصلی این کتاب، اندیشه باطنی به معنای توجه به روح معارف دین است که در تاریخ اندیشه دینی، نقطه مقابل اخباری گریِ اهل ظاهر بوده است، به همان ترتیب که در علوم انسانی، نظیر حقوق، ادبیات و غیره همیشه کسانی در باب فهمی که از متون بنیادین داشته اند با یکدیگر ستیز میکردهاند.جماعتی از متدینین به مسیحیت در دورههای مختلف هرکدام بر سر حقانیت تفسیری که از کتاب مقدس و متون دینی شأن داشته اند با یکدیگر و بر همین اساس نیز با غیر، مواجهه کرده اند و به همین دلیل اهمیت سیاسی و تاریخی به دست آورده اند. بر این اساس باطنی گری را میتوان پیش از هر چیزی یک روش تحقیق در نظر گرفت که نه به دینی (مسیحیت) نه به فرقهای (مانی، والنتین و غیره) و نه به جهتی (شرق ایرانی یا غرب یونانی) قابل انحصار است. این همان رخداد گونه گونی است که مورخین پرشمار اندیشه دینی ما نظیر جامی و سلمی و غیره نیز برشمرده و در کتابهای خود اشکال مختلف آن را با ذکر ویژگیها و اختلافات شأن دسته بندی کردهاند.
نویسنده در این کتاب، باطنی گری پس از مسیح علیه السلام را به صورت یک دین معرفی کرد ه است که ریشههای تاریخی و جغرافیایی دارد و از همین رو نام آن را religion گذاشته است؛ مترجمان به همین سبب نام کیش (و نه دین) را برابر آن گذاشتهاند. این اعتقاد که در تعظیم شعائر الاهی، ضرورتی به رعایت صور خارجی دین نیست و ملاک دین داری، شناخت خداوند و اعتقاد قلبی به او است، اختصاصی به دین مسیح علیه السلام ندارد و گروههای متعددی از این روش پیروی میکردهاند.