- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 123766 - 107/2
- وزن: 0.30kg
- UPC: 40
کوچه باغ های اضطراب
نویسنده: امین فقیری
ناشر: سپهر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 190
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1348 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت :در حد نو
مروری بر کتاب
ده داستان
نویسنده می خواهد شما را دوباره مهمان شب های پر ستاره روستا، چادر های بی تکلف عشایر، رودخانه های پر تلاطم و جاری، شکارگاههای مملو از کبک و آهو و قوچ و اتاق کوچک مدرسه ای دورافتاده کند.البته با چاشنی فقر و ناداری، بی سوادی و نادانی، حسد و بی غیرتی و تا دلتان بخواهد ترس های عجین شده با روح و جسم آدمی. حقایقی که این ده داستان کوتاه را رنگی حقیقی می بخشد و شما را به فکر وا می دارد و از شناخت آدم هایی تا این میزان ناچیز وحشت زده می کند، چرا که عجیب به آدم های دور و برمان شبیه هستند.
خواندن آثار امین فقیری را بی شک به شما توصیه می کنم چرا که خواندن آثارش نگاهتان را به گذشته، حال و آینده میهنمان تغییر می دهد و از تاثیر تصمیمات کلانی چون اصلاحات ارزی بر زندگی مردم عادی آگاه می کند.داستانهايي برآمده از لحظات روايتمند زندگي خصوصي نويسنده که خواندن آنها علاوه بر لذت خواندن متنهايي پرکشش، ما را با زيروبم زندگي نويسندهاي آشنا ميکند که نزديک به شصت سال همچنان مشتاقانه مينويسد و با مخاطبانش از سه نسل مختلف در ارتباط است.
براي کسي چون امين فقيري که اينهمه سال داستان نوشته، به داستان بدلکردن هر خاطره روايتمندي البته کاري شدني است؛ کاري که اين نويسنده کهنهکار خوب از پسش برآمده. استادانه با پارههاي خاطره بازي کرده و با چينش هنرمندانه آنها کنار هم دست به خلق داستاني زده که هم نوعي زندگينگاره است چون بخشي از زندگي او را با مخاطبش در ميان ميگذارد و هم داستان است؛ چون با تکنيک نوشتن داستان به سراغ آنها رفته و چنان موجز و ريزبافت و جذاب حکايت کرده که دوستداران ادبيات بيشک از خواندنش لذت خواهند برد: «سوار شديم. اسبها تا سنگيني بدنمان را حس کردند روي دو دست بلند شدند؛ گويي ميخواستند ما را پشتشان به زمين پرت کنند. به ناگهان از جا کنده شدند. اسب عزيز رو به کوه رفت و اسب من مثل باد صرصر ميتاخت طرف رودخانه...
فهرست
مدرسه
دشتبان
سیل
ایلیاتی
کبک ها
یورش
کوچه باغهای اضطراب
و...