- موجودی: موجود
- مدل: 204436 - 98/5
- وزن: 0.30kg
کودتا حقیقت عبرت
نویسنده: میخائیل گورباچف
مترجم: هوشنگ لاهوتی
ناشر: پاژنگ
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 210
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1370 - دوره چاپ: 1
کیفیت : درحد نو _ نو ؛ نوشته تقدیمی دارد
مروری بر کتاب
نیروهای تندرو در کادر رهبری شوروری در ۱۹۹۱ کودتای اوت را سازمان دادند و تلاش کردند گورباچف را از قدرت عزل کنند و اجازه ندهند معاهده اتحاد جدید را امضا کند.در همین موقع گورباچف سه روز را (از ۱۹ اوت تا ۲۱ اوت) در حبس خانگی در یک ویلا در کریمه گذراند، و پس از آن آزاد شد و به قدرت برگشت. با این حال وی به محض بازگشت به قدرت متوجه شد که نه نهادهای قدرت اتحادیه و نه روسیه به فرمانهای او عمل نمیکنند و در عوض یلتسین است که قدرت دارد.
در ضمن گورباچف مجبور شد که بسیاری از اعضای دفتر سیاسی را اخراج کند و بسیاری از آنان را دستگیر کند. "گروه هشت" شامل هشت نفر رهبران کودتا بودند که دستگیر شدند.هدف گورباچف این بود که حزب کمونیست اتحاد شووری را متحد نگاه دارد اما آنرا بیشتر به سوی سوسیال دموکراسی سوق دهد. اما تناقضات زیادی در این برنامه وجود داشت. او در عین حال از لنین تمجید میکرد، سیستم اجتماعی سوئد را ستایش میکرد و قصد داشت به زور نیروهای نظامی دولتهای بالتیک را درون شوروی حفظ کند.
ولی پس از اینکه حزب کمونیست پس از کودتای اوت ممنوع اعلام شد گورباچف عملاً به جز نیروهای مسلح قدرتی نداشت. یلتسین حتی آن نیروها را نیز با وعده پول به دور خود جمع کرد. نتیجتا در کریسمس ۱۹۹۱، ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱، گورباچف استعفا داد و اتحاد سوسیالیستی جماهیر شوروی از هم پاشید...
من میﺩانم اکثریت آنهایی که در صف اول قرار داشتند مانند بردگان زحمت میﻛشیدند و همین آنها را بسرعت فرسوده میﻛﺮد. مسئولیت شغلی به شکل فشار و تشنجﻫﺎی عصبی قربانی میﮔﺮفت. حتی در آن زمان از نظامی که آن قدر به « رئیس بزرگ، کاردانی او و توانائیش برای رهانیدن خود از مخمصهﻫﺎی غیرقابل حل متکی بود در شگفت بودم. از خود میﭘﺮسیدم دلیلش چیست هر ابتکاری که آشکارا به سود جامعه است فوراً با سوءظن و حتی دشمنی علنی روبرو میﺷﻮد؟ چرا باید نظام ما این قدر در برابر نوآوری و ابتکار ﺑﻰعلاقه باشد؟ »
دومین دوره کارم به عنوان دبیر اول کمیته حزب کرای با نگرانیم درباره این مشکلات آغاز شد. در ابتدا من مایل بودم ناتوانیمان را در کسب نتایجی که انتظار داشتیم، با وجود سرمایه گذاری عظیم، به نبود کارآیی و ﺑﻰکفایتی اعضا، اشتباه های ساختار مدیریت یا ناروشن بودن قوانین نسبت دهم. البته مدارک زیادی در این باره در دست بود. اما به تدریج به این نتیجه رسیدم که ریشهﻫﺎی ناکارآیی ما خیلی عمیقﺗﺮ از این بود.
خیلی عجیب بود، نه برژنف و نه سایر اعضای دفتر سیاسی تعطیلاتشان را قطع نکردند، تا به همکار قدیمی خود ادای احترام کنند، فکر میﻛﻨﻢ در آن زمان بود که برای نخستین بار متوجه شدم، این افرادی که در سطوح بالای قدرت قرار داشتند، چقدر از هم دور بودند.بالاخره مهمترین نتیجه گیری که از سفرهایم به خارج کردم این بود که مردم آن جا در شرایط بهتر و مرفهﺗﺮ از مردم کشورم زندگی میﻛﺮدند.