- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 162515 - 75/1
- وزن: 0.40kg
کمربند فقر
نویسنده: علیقلی اردلان
ناشر: قلم
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 234
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1367 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
علیقلی اردلان (زاده ۵ بهمن ۱۲۷۸ – درگذشته ۱۲ مرداد ۱۳۶۵) دیپلمات و دولتمرد دوره پهلوی و آخرین وزیر دربار شاهنشاهی بود.در ۲۳ دی ۱۳۵۷ اردلان با حفظ سمت به عضویت شورای سلطنت منصوب شد و تا سقوط رژیم سلطنتی در آن سمت بود. پس از پیروزی انقلاب به زندان افتاد و پس از آزادی به امر مطالعه و تحقیق پرداخت و نهایتاً در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۳۶۵ در تهران چشم از جهان فرو بست و در آرامگاه ابن بابویه به خاک سپرده شد. نتیجه تحقیق سال های آخر عمر وی، تکمیل کتاب های "ابرقدرتی دیگر" و "کمربند فقر" بود. موضوع کتاب "ابرقدرتی دیگر" شکل گیری اروپای متحد به عنوان ابرقدرت جدید بود.
کتاب کمربند فقر به روابط جهانی سرمایهداری و ضرورت توجه ویژه کشورهای شمال برای توسعه کشورهای جنوب میپردازد. این کتاب با نقد نظام موجود جهانی (مبتنی بر برتون وودز) ضرورت بازبینی در روابط کشورهای شمال و جنوب و گسترش کمکهای بینالمللی به کشورهای فقیر برای به حرکت درآمدن موتور توسعه در این کشورها را متذکر میشود. کتاب با تشریح این موضوع که برخی کشورهای صنعتی تا صد درصد مواد اولیه و انرژی خود را وابسته به کشورهای جنوب هستند، کمک به کشورهای فقیر را متضمن بقای کشورهای جهان میداند.
کتاب در ۱۰ فصل تنظیم شده است. فصل اول کتاب مقدمات ورود به بحث را تشریح میکند، فصل دوم به شرایط کشورهای جنوب و شکلگیری ائتلافهای آنان پرداخته است. در فصل سوم روابط کشورهای صنعتی با کشورهای جنوب مورد بحث قرار میگیرد و فصل چهارم به خواستههای جنوب از شمال میپردازد. فصل پنجم تاریخچه مذاکرات کشورهای بیشتر توسعهیافته و کمتر توسعهیافته بررسی میشود و فصل ششم تدابیر کشورهای صنعتی برای احیای این مذاکرات را ارائه میکند.
فصل هفتم نظام جدید اقتصاد جهانی را توصیف میکند. فصل هشتم به مذاکرات جامع کشورهای شمال و جنوب میپردازد، یعنی زمانی که دیگر کشورهای جنوب حاضر به مذاکره درباره منافع شمال نبوده و خواهان واردکردن منافع کشورهای جنوب شدند. فصل نهم به طور کلی «احتیاجات اساسی بشر» شامل آموزش، بهداشت و تغذیه را بحث میکند و در نهایت فصل دهم به آینده مذاکرات بین کشورهای شمال و جنوب اختصاصیافته است.
فصل اول این کتاب جدای از ورود به بحث چکیدهای از کل مباحث ارائه میکند. وجود تبعیضهای گسترده بین کشورهای جنوب و شمال که نتیجه آن فقر گسترده در کشورهای جنوب بوده است و پیامدهایی چون مرگ ۱۲ میلیون کودک در سال ۱۹۷۸ را به بار آورده است، ضرورت تغییر نظام اقتصادی جهانی را تشدید کرده است. در نظام کنونی منافع تجارت جهانی از منابع کشورهای جنوب به جیب کشورهای شمال میرود. فقط در یک مورد تبعیض درآمد شرکتهای بینالمللی در سال ۱۹۷۶ بیش از ۸ میلیارد دلار بوده که معادل کل تولید ناخالص ملی کشورهای در حال رشد (بهاستثناء کشورهای صادرکننده نفت) بوده است.
شرایط پدید آمده برای کشورهای جنوب در میانه جنگ سرد و دستور کارهای سیاسی بلوک شرق و غرب به شکلگیری ائتلاف در میان کشورهای جنوب منجر شد. تشکیل گروه ۷۷ از کشورهای در حال رشد، شکلگیری جنبش عدم تعهد و اوپک امکان تقابل کشورهای جنوب با شمال را فراهم کرد، آنچنان که پیشبینی شد «از اوایل دهه ۱۹۷۰ روابط و مناسبات بین شمال و جنوب یکی از متشنجترین مناسبات در جهان خواهد» بود. این وحدت در نهایت منجر به متوقف شدن مذاکرات از اوایل دهه ۷۰ شد، دلیل این توقف امکان چانهزنی بیشتری کشورهای جنوب و درخواست برای دیده شدن منافع کشورهای جنوب بود.
فصل ششم به طور مفصل سیاست کشورهای شمال در مواجهه با بنبست را تشریح میکند. دو استراتژی اصلی این کشورها شامل ادغام کشورهای رشد یافته جنوب در کشورهای توسعهیافته و نظام فعلی، کمک مالی خارجی، مقررات بازرگانی بازبینیشده و تقویت سازمانهای مالی بینالمللی برای سایر کشورهای جنوب است. بر اساس طرفداران این سیاست، اصلاحاتی اندک در نظام جهانی باعث خروج از این بنبست خواهد شد.
بر اساس مباحث فصل هشتم مذاکرات جامع بین کشورهای شمال و جنوب حول شش مسئله شامل آزادی بازرگانی، تقویت سازمانهای مالی بینالمللی، کمکهای خارجی، انتقال خودکار (غیرسیاسی) سرمایه به کشورهای جنوب، تشکیل رژیمهای جمعی و ثابت نگهداشتن جمعیت جهان شکل گرفت که البته به چهار دلیل از بین رفتن بحران انرژی، سیاستهای ریگان، اختلافنظرهای سیاستی بین کشورهای شمال و جنوب و در نهایت محل انجام مذاکرات به بنبست رسید.
در فصل نهم تغذیه، بهداشت و آموزش به عنوان سه مسئله اصلی در مبارزه با فقر عنوان شده است. بر اساس کتاب «اولین رقمی که برای ریشهکن کردن فقر در ۱۹۷۴ ارائه گردید ۱۲۵ بلیون دلار در مدت ده سال بود». ارقام جدیدتر سالی ۱۰ میلیارد تا ۲۰ سال را بدون هزینه نیروی انسانی و هزینههای غیر سرمایهگذاری ارائه میکنند. کتاب استدلال میکند نظر کارشناسان درباره مهیا بودن این میزان سرمایهگذاری اشتباه است، چرا که اکثر کمکهای اعطا شده از مسیر خود (نیازهای اصلی بشر) منحرف شده و صرف کشورهایی که به لحاظ امنیتی برای شمال حائز اهمیت هستند (همانند اسرائیل، مصر و غیره) میشود، در حالی که باید در کشورهای دیگر همچون هند و بنگلادش هزینه شود.
در نهایت کتاب با این ادعا که رفع فقر در کشورهای جنوب ضرورتی اجتنابناپذیر برای کشورهای شمال است، دوباره موضوع تجدیدنظر در روابط شمال و جنوب را تأکید میکند.