- موجودی: موجود
- مدل: 188876 - 115/8
- وزن: 0.30kg
کلید فهم مثنوی
نویسنده: پیمان آزاد
ناشر: علم
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 420
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1399 - دوره چاپ: 3
مروری بر کتاب
نگارنده در این کتاب میخواهد خواننده در کژراههها نیفتد و غرض مولوی را از سطور نخست کتاب فهم کند. خط عمدۀ مثنوی، خطازدایی از ذهن بشر است. کلیۀ حکایات و تمثیلهای مثنوی در این جهت حرکت میکند.مولوی با سرودن مثنوی در مقام آشتیدادن بشریت است. زدودن جداییهاست. برطرفکردن خطاهای شناختی، لفظی و حسی ماست. در صورتی که با این دید مثنوی را نگاه کنیم، متوجه میشویم مولوی از این همه اختلاف به تنگ آمده و برای رهایی انسان از این تنگنا و بنبست راهی میجسته است. اشعار این دفتر همه از مثنوی مولوی به تصحیح استعلامی، نیکلسون و کریم زمانی است.
سرآغاز «من مولوی را چگونه میبینم»، با این جملات آغاز شده است: مولوی و مثنوی و حتی دیوان کبیر شمس برای من وسیلهای است برای خودشناسی. میخواهم در تجربیات مولوی شریک بشوم. به جز این، با مثنوی کاری ندارم. خود او این را خواسته است. مولوی نخواسته که محفوظات و دانستگیهای من افزایش یابد. مولوی خواسته که من با خواندن این کتاب به جدایی خود از طبیعت و انسان بیندیشم که چرا این اتفاق افتاده است؟!
در فصل «از خواب تا بیداری» آمده است: مولانا مراحل شناخت را پشت سر میگذارد تا به آگاهی و فراآگاهی و شعور کیهانی میرسد. شعور کیهانی یعنی حجابهای جزماندیشی را رها میکند و دید او وسعت کهکشانی میگیرد. این راه را «آگاهی عرفانی» برای او فراهم میکند. آگاهی عرفانی یعنی در شناخت «خود» فرارفتن از حس و عقل در مقام طفیلیبودن و مزاحمت. در این مرحله از آگاهی است که مولانا عروج عرفانی خود را آغاز میکند.
حجم دانستگی مشکل انسان است و همیشه هم اینطور بوده، راهگشای او نیست. غرقشدن در معانی مع الفارق در مثنوی هم کمکی به انسان نمیکند. آدمی گیج میشود. مولوی مثنوی را نسروده که ما را گیج کند، ما را بترساند، ما را مرعوب کند، بین روایتها و قرائتهای مختلف سرگردان کند. او میخواهد ما را از گیجی و سردرگمی درآورد. مثنوی کلید روشنبینی و رهایی ماست. بنابراین چنین برخوردی نقض قرض است و این قلم میخواهد به کلی فارغ از آن باشد، چنانچه بتواند.
فایدۀ مثنوی در معرفی انسان به خود اوست. مثنوی آینه است که من و شما خود را در آن ببینیم. بفهمیم که چه مصیبتی بر سر خود آورده و میآوریم. شاید تکانی بخوریم. مثنوی دفتر انسانشناسی است. شناخت انسان تحول و تغییر اوست. بنابراین وقتی مثنوی را از این دیدگاه میخوانیم، میتوانیم امیدوار باشیم که تأثیر هر چند اندک در روح و روان ما خواهد داشت و ما دست خالی باز نمیگردیم.