- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 183990 - 110/3
- وزن: 1.10kg
کلیات سلمان ساوجی
نویسنده: سلمان ساوجی
تصحیح: عباسعلی وفایی
ناشر: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 840
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1376 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
قصیدههای طولانی و در عین حال متحد و منسجم و تصویرگریهای زیبا و مضمونآفرینیهای وی جالب توجه است. صناعات ادبی، در قصاید سلمان جایگاه خاصی دارد؛ چنان که به عقیدهی وی، قدرت شاعری با به کارگیری این صناعات ادبی، در شعر نمایان میشود. ساوجی در اشعارش از اصطلاحات «سمبولیک» عرفانی بسیار سود جسته است و از این حیث خود را به شعرایی که به چنین مضامین عارفانه پرداختهاند، نزدیک کرده تا جایی که خود را عارف میخواند و لطف و روانی سخن خویش را میستاید. بسیاری، غزلهای وی را ستودهاند و اشعار او همواره مورد توجه و استقبال بسیاری از شاعران همعصر و متاخر او، قرار گرفته است. سلمان در سایر قالبهای شعری نیز طبعآزمایی کرده است. ترکیبات و ترجیعات طولانی و پرمعنی وی، مبین عظمت شاعری اوست.
خواجه جمال الدین سلمان ابن خواجه علاءالدین محمد مشهور به سلمان ساوجی در دهه اول قرن هشتم هجری در ساوه متولد شد. وی ابتدا در خدمت خواجه غیاث الدین محمد و سلطان ابوسعید بهادر خان بوده و پس ازبر هم خوردن اساس سلطنت ایلخانان واقعی به خدمت امرای جلایر پیوست.
دلشاد خاتون همسر شیخ حسن بزرگ نسبت به سلمان کمال توجه و محبت را داشت و تربیت فرزندش سلطان اویس را به او واگذار کرد. وی در اواخر عمر منزوی شد و به زادگاه خود بازگشت و در همانجا در سال ۷۷۸ هجری قمری دار فانی را وداع گفت. از وی علاوه بر دیوان قصاید و غزلیات و مقطعات ، دو مثنوی به نام "جمشید و خورشید" و "فراقنامه" به جای مانده است.
ملک الشعرا خواجه جمال الدین سلمان، معروف به سلمان ساوجی یکی ازبزرگترین شاعران وسخنوران قرن هشتم هجری است . او درسال 709ه . ق درشهر ساوه دیده به جهان گشود وپس از هفتاد سال عمر پرفراز ونشیب، درسال 778 ه . ق درهمان شهر روی درنقاب خاک کشید .سلمان ساوجی درردیف قصیده سرایان طراز اول ادب پارسی و آخرین قصیده سرای بزرگ قبل ازدوره بازگشتبه شمارمیآید و درغزل نیز ازجایگاهی رفیع برخوردار است .
قصیدههای طولانی و در عین حال متحد و منسجم و تصویرگریهای زیبا و مضمونآفرینیهای وی جالب توجه است. صناعات ادبی، در قصاید سلمان جایگاه خاصی دارد؛ چنان که به عقیدهی وی، قدرت شاعری با به کارگیری این صناعات ادبی، در شعر نمایان میشود. ساوجی در اشعارش از اصطلاحات «سمبولیک» عرفانی بسیار سود جسته است و از این حیث خود را به شعرایی که به چنین مضامین عارفانه پرداختهاند، نزدیک کرده تا جایی که خود را عارف میخواند و لطف و روانی سخن خویش را میستاید. بسیاری، غزلهای وی را ستودهاند و اشعار او همواره مورد توجه و استقبال بسیاری از شاعران همعصر و متاخر او، قرار گرفته است. سلمان در سایر قالبهای شعری نیز طبعآزمایی کرده است. ترکیبات و ترجیعات طولانی و پرمعنی وی، مبین عظمت شاعری اوست.
وی در اشعارش از اصطلاحات «سمبولیک» عرفانی بسیار سود جسته است و از این حیث خود را به شعرایی که به چنین مضامین عارفانه پرداخته اند نزدیک نموده تا جایی که خود را عارف می خواند و لطف و روانی سخن خویش را می ستاید. بسیاری، غزل های وی را ستوده اند و اشعار او همواره مورد توجه و استقبال بسیاری از شاعران هم عصر و متاخر او، قرار گرفته است. سلمان در سایر قوالب نیز طبع آزمایی کرده است. ترکیبات و ترجیعات طولانی و پرمعنی وی، مبین عظمت شاعری اوست. مثنوی های «خورشید و جمشید» و «فراقنامه» به ویژه طرح نوین وی در امر مثنوی سرایی، یعنی وارد کردن قالب های قطعه، غزل، و دوبیتی در ضمن مثنوی بر استادی شاعر دلالت دارد؛ زیرا این شیوه با ایجاد تنوع، از ملال خواننده می کاهد. عمده قطعات شاعر در «درخواست وظیفه» است؛ اگرچه در این قطعات و عظ و هجو نیز دیده می شود. بی شک سلمان از ستارگان درخشان آسمان ادب ایران زمین است که از عصر خود تا به حال در شاعری شهرتی بسزا دارد.
دیوان اشعار سلمان، مملو از صنایع مختلف بدیعی و بیانی است . این شاعر توانا و دربه کارگیری هرکدام ازاین صنایع، نهایت مهارت و چیره دستی را از خود نشان داده است . وی شاعری است تصویرآفرین و صنعت پرداز که از رهگذر به کارگیری آرایه های ادبی درکلام، موفق به خلق تصاویری زیبا و زنده درشعر شده است .
دل به بوی وصل آن گل آب و گل را ساخت جا
ورنه مقصود آن گلستی گل کجا و دل کجا
از هوای دل گل بستان خوبی یافت رنگ
وزگل بستان خوبی بوی مییابد هوا
گر دماغ باغ نیز از بوی او آشفته نیست
پس چرا هر دم ز جای خود جهد باد صبا
جز به چشم آشنایانش خیال روی او
در نمیآید که میداند خیالش آشنا
با شما بودیم پیش از اتصال مائ و طین
حبذا ایاما فی وصلکم یا حبذا
مردمی کایشان نمیورزند سودای گلی
نیستند از مردمان خوانندشان مردم گیا
تا قتیل دوست باشد جان کجا یابد حیات
تا مریض عشق باشد دل کجا خواهد دوا
هندوی زلف تو در سر دولتی دارد قوی
اینکه دستش میرسد کت سر در اندازد به پا
عاشقان آنند کایشان در جدایی واصلند
حد هر کس نیست این هستند آن خاصان جدا
زن خراب آباد گل سلمان به کلی شد ملول
ای خوشا روزی که ما گردیم ازین زندان رها
فهرست
غزلیات
قصاید
ترجیعات
رباعیات