- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 176712 - 65/5
- وزن: 1.00kg
کلیات روانشناسی علمی
نویسنده: داچ فرناند , پیتر فرناند
مترجم: امیرهوشنگ مهریار , رضا شاپوریان
ناشر: امیر کبیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 404
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1349 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
مصور
به شیوه برنامه ای
امروزه کمترکسی هست که با اهمیت و تاثیر علم روانشناسی بر خود، خانواده و جامعه آگاه نباشد.در تمامی جوانب زندگی از درمان بیخوابی، بیحوصلگی، احساس پوچی، استرس و وسواس گرفته تا سبک های فرزندپروری، روابط بین فردی، خانوادگی، ازدواج،طلاق و حتی سیاست و اقتصاد همه و همه از علوم روانشناسی بهرهمند میگردند. در این مقاله به تعریف و بررسی تاریخچه علم روانشناسی عمومی پرداخته و اهمیت آن را مورد بررسی قرار می دهیم.
بر اساس تعریف APA( انجمن روانشناسی آمریکا)، روانشناسی عمومی به عنوان پایه و زیربنای علم روانشناسی به مطالعه و بررسی اصول، مشکلات و روشهای اساسی علوم روانشناسی مانند روان، رفتار، احساس، هیجان، هوش، انگیزه ،یادگیری، شخصیت، فرایندهای تفکر، اختلالات و مشکلات روانی-رفتاری و سلامت روان میپردازد.در تعریف روانشناسی عمومی آمده است که این شاخه به کل علم روانشناسی اشاره داشته و بدنبال مطالعه ذهن و رفتار انسان هاست.
روانشناسی عمومی به طور کلی بر روی رفتار ذهنی ، پاسخهای عاطفی و عملکردهای شناختی فوکوس کرده است.آموزش و تمرین های این رشته وابسته به تحقیقات علمی از طریق تست و آزمایش است. هدف از علم روانشناسی مشاهده و توصیف رفتار، جهت پیش بینی، تبیین و کنترل رفتار موجودات زنده به خصوص انسان می باشد. که برمبنای مطالعه و مصاحبه بالینی مشکلات عمده ایی که در رفتار و افکار افراد وجود دارد را شناسایی می کند و این مسائل را حل می نماید. بررسی اصولی مشکلات رفتاری، اختلالات روانی و فرآیندهای شناختی، ذهنی، هیجانات، احساسات و ادراکات، تفکر و هوش از اهداف مهم این شاخه از روانشناسی است.
در اوایل روانشناسی ، دو دیدگاه نظری غالب در مورد نحوه کار مغز ، ساختارگرایی و کارکردگرایی وجود داشت.
ساختارگرایی عنوانی برای رویکردی بود که پیش از آن توسط ویلهلم وونت – Wilhelm Wundt – (1832-1932) ارائه شده بود ، که بر تجزیه فرآیندهای ذهنی در ابتدایی ترین مؤلفه ها متمرکز بود.این اصطلاح بوسیله ادوارد توچینر – Edward Titchener – ، روانشناس آمریکایی که شاگرد وونت بود استفاده شد . ویلهلم وونت فرد مهمی در علم روانشناسی بود زیرا او روانشناسی را از طریق تجزیه و تحلیل عملکرد ذهن به شکلی ساختاری تر و با تأکید بر اندازه گیری و کنترل عینی ، از فلسفه جدا کرد.
ساختارگرایی به درون نگری (introspection) یک روش متکی بر درون نگری آموزش دیده بود ، یک روش تحقیق که به موجب آن افراد ضمن انجام یک کار مشخص ، آنچه را که در ذهنشان اتفاق می افتاد را مرتبط می کردند.با این حال ، درون نگری یک روش غیرقابل اعتماد بود زیرا تفاوت زیادی در تجربیات و گزارشهای مربوط به موضوعات تحقیق وجود دارد.
علیرغم عدم موفقیت در درون بینی ، وونت یک شخصیت مهم در تاریخ روانشناسی است زیرا وی اولین آزمایشگاه اختصاص داده شده به روانشناسی را در سال 1879 افتتاح کرد ، و معمولاً افتتاح آن به عنوان آغاز روانشناسی تجربی نوین تصور می شود...