- موجودی: موجود
- مدل: 200444 - 4/2
- وزن: 2.50kg
کلیات دیوان شمس تبریزی
نویسنده: مولانا جلاالدین محمد بلخی(مولوی)
مقدمه و شرح: بدیع الزمان فروزانفر
فهرست ها: حسن عمید
تصحیح و حواشی: م. درویش
ناشر: جاویدان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1530
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1346 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : صفحات نو ؛ عطف چسب خوردگی و زدگی دارد ؛ آستر بدرقه کتاب قیچی شده
مروری بر کتاب
سه جلد در یک مجلد
بر اساس تصحیح بدیع الزمان فروزانفر
غزلیات ، ترجیعات ، رباعیات
نام او به اتفاق تذکره نویسان محمد و لقب او جلال الدین است و همه مورخان او را بدین نام و لقب شناخته اند. و او را جز جلال الدین به لقب خداوندگار نیز می خوانده اند، «خطاب لفظ خداوندگار گفته خداوندگار گفته بهاء ولد است.» و در بعضی از شروح مثنوی هم از وی به مولانا خداوندگار تعبیر می شد.
و احمد افلاکی در روایتی از بهاء ولد نقل می کند:«که خداوندگار من از نسل بزرگ است». و اطلاق خداوندگار با عقیده الوهیت بشر که این دسته از صوفیه معتقدند، و سلطنت و حکومت ظاهری و باطنی اقطاب نسبت به مریدان خود در اعتقاد همه صوفیان تناسب تمام دارد...
تبریزی در عُرف خاندان مولانا و سلسله مولویه در روزگاران پس از مولانا با عنوان دیوان کبیر شناخته میشده است. گویا آنچه در تداول مولویان جریان داشته است همان دیوان یا غزلیات بوده است و بعدها عنوان دیوان کبیر را بر آن اطلاق کردهاند.
همچنین عنوان دیوان شمس تبریزی یا کلیات شمس تبریزی نیز از عنوانهایی است که در دورههای بعد بدان داده شده است، به اعتبار این که بخش اعظم این غزلها را مولانا خطاب به شمسالدین تبریزی سروده است.
نسخههای مختصر و کامل این دیوان از قدیم نزد اهل ذوق و اصحاب خانقاه رواج داشته است، و پس از رواج چاپ هم با عنوان دیوان شمس تبریزی یا کلیات شمس تبریزی بارها و بارها در ایران و هند به چاپ رسیده است.
آخرین و جامعترین و درستترین چاپ آن همان است که به دست بدیعالزمان فروزانفر در فاصله سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۵ توسط انتشارات دانشگاه منتشر شده است. دیوان شمس تبریزی در چاپ تصحیحشده فروزانفر شامل ۳۶۳۶۰ بیت، و دارای ۳۲۲۹ غزل و ۱۹۸۳ رباعی و ۴۴ ترجیع است.
در دیوان شمس تبریزی بعضی غزلها فاقد تخلص است و بعضی خمُش، خامُش و خاموش و خمشکن در پایان غزل دارد که تخلص مولوی است. در حدود صد غزل یا کمتر با تخلص به نام حسامالدین چلبی و نیز صلاحالدین زرکوب دارد، و بقیه غزلها به نام شمس و شمس تبریز و شمسالحق تبریز است.
ای رستخیز ناگهان وی رحمت بیمنتها
ای آتشی افروخته در بیشه اندیشهها
امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدی
بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا
خورشید را حاجب تویی اومید را واجب تویی
مطلب تویی طالب تویی هم منتها هم مبتدا
در سینهها برخاسته اندیشه را آراسته
هم خویش حاجت خواسته هم خویشتن کرده روا
ای روح بخش بیبدل وی لذت علم و عمل
باقی بهانهست و دغل کاین علت آمد وان دوا
ما زان دغل کژبین شده با بیگنه در کین شده
گه مست حورالعین شده گه مست نان و شوربا
این سکر بین هل عقل را وین نقل بین هل نقل را
کز بهر نان و بقل را چندین نشاید ماجرا
تدبیر صدرنگ افکنی بر روم و بر زنگ افکنی
و اندر میان جنگ افکنی فی اصطناع لا یری
میمال پنهان گوش جان مینه بهانه بر کسان
جان رب خلصنی زنان والله که لاغست ای کیا
خامش که بس مستعجلم رفتم سوی پای علم
کاغذ بنه بشکن قلم ساقی درآمد الصلا