- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 193362 - 204/3
- وزن: 0.40kg
کلیات جامع التمثیل
نویسنده: محمد جبله رودی
ناشر: حسینی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 288
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1375 - دوره چاپ : 5
کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
حکایات و داستانهای شیرین
جامع التمثیل تالیف محمد علی جبله رودی (حبله رودی)، ادیب و نویسنده دوره صفوی و از جمله کتاب های معروف فارسی است که خواندن آن در قرن سیزدهم بسیار معمول بود. این کتاب حاوی تمثیل ها و حکایاتی است که به ویژه به صورت امثال در آمده بودند. جبله رودی که در حیدر آباد دکن هندوستان می زیست، دو کتاب درباره ی مثل های فارسی با نام های مجمع الامثال و جامع التمثیل تالیف کرده است.
کتاب جامع تمثیل حاوی مقدمه و 28 باب است که به ترتیب حروف الفبا مرتب شده اند و در پایان بخشی با عنوان ملحقات، شامل حکایات گوناگون اضافه شده است. سبک کتاب مانند سخن واعظین و اهل منبر است و مولف هرجا که فرصتی پیش آمده خواننده را نصیحت کرده است. ویژگی بارز این کتاب که دارای نثری ساده و بی پیرایه است، به کار بردن امثال فارسی و عربی در آغاز یا میان حکایت ها و استفاده فراوان از آیات و احادیث است. محمد جبله رودی اشعار برگزیده فارسی خصوصا اشعار حکیم سنائی، فردوسی، نظامی، سعدی، سلمان، خواجوی کرمانی،حافظ شیرازی و دیگر شعرایی که هر یک شهره شهری بودند را گلچین نموده و در این کتاب گنجانده است.
در دیباچه کتاب از عبداللّه قطب شاه (حک: ۱۰۳۶ـ۱۰۸۳)، ششمین پادشاه شیعی مذهب قطب شاهیان هند ، و شمس الدین محمدبن علی خاتونی ، یکی از علمای ایرانی نژاد و از ملازمان سلسله قطب شاهیه ، به نیکی یاد کرده و گفته است در مجلسی که محمد خاتونی هم حضور داشت، کسی گفت که به فرمان شاه عباس صفوی (حک :۹۹۶ـ ۱۰۳۸) امثال ترکی را در یکجا جمع کردهاند و ادیبان تازی هم درباره امثال عرب کارهای شایسته ای انجام داده اند، اما هیچکس امثال فارسی را یکجا گرد نیاورده است. با این سخن، حبله رودی بر آن شد که کتابی درباره امثال فارسی تألیف کند. وی مانند همین سخنان را در مقدمه مجمع الامثال هم آورده و چون نخست آن را تألیف کرده است، این سخنان در سبب تألیف مجمع الامثال مناسب تر به نظر میرسد.
پاره ای از حکایتهایی که در بابها گنجانده شده، در واقع حکایات امثالاند و شرح میدهند که چگونه و بر اساس چه ماجرایی برخی از مثلها شهرت یافته اند؛ مانند حکایتِ مَثَلِ «اللهم یک یک و الرحمن سربسر» یا مَثَلِ «بکوب بکوب همان است که دیده ای».
مؤلف گاه در یک باب، یکی از فضیلتهای اخلاقی را که با حرف آن باب آغاز میشود، در نظر گرفته و حکایتهایی را در تأیید آن فضیلت ذکر کرده است. مثلاً، حکایتهای «باب سوم در حرف تا» درباره تقوا و توکل است یا نخستین حکایت باب هشتم (در امثال حرف خ) راجع به خاموشی است. با این حال، بسیاری از حکایتهای هر باب نیز به آن حرف تهجی، که مختص آن باب است، هیچ ربطی ندارد.