- موجودی: موجود
- مدل: 182382- 102/6
- وزن: 0.30kg
کجا می برند درختان مرده را
نویسنده: عاطفه طیه
ناشر: ققنوس
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 222
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1387 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
سعي كردهام در داستان اين كتاب از اهميت گذشته در زندگي حرف بزنم و اينكه برخي با غرق شدن بيش از حد در زندگي گذشتهشان، از حال و آينده غافلند. راوي زني است كه مدام به گذشتهاش رجوع ميكند و به دليل مشكلاتي كه برايش پيش آمده، به پريشانگويي ميپردازد. من سعي كردهام با رفت و آمدهاي زماني، پريشاني ذهن راوي را نشان دهم. اين در حالي است كه ما در حين خواندن داستان از زاويههاي ديد راوي به شخصيتها نگاه ميكنيم.
داستان «کجا میبرند درختان مرده را» زندگی، عواطف و آرزوهای سه نسل از زنان را روایت میکند. راوی داستان، زنی است که امروز را دوست ندارد، امروزی خود کرده و خود ساخته و حالا با نگاهی نوستالژیک به گذشته فکر میکند. زنی غرق در خاطرات و توهمات.
آرمانگرا و برج عاجنشین. زنی که میخواست همه چیز را بر هم بزند. تغییر دهد و بهتر کند. با خویی شتابزده و بیاحتیاط. و عاقبت شکست خورده و بیمار. دخترش جوان و بیکار است. بیهدف و بیآرزو و یا به دنبال حقیرترین آرزوها. تنبل و پرمدعا و خودبزرگبین. مصرفکنندهای بیمصرف. تربیت نشده و رها شده در مرداب. اما مادر این زن، زنی تنها، محروم و رنجکشیده. مقاوم و صبور. زنی که میداند از زندگی چه میخواهد. معتقد و سختکوش، اما خشک و بیانعطاف.
زنی که اعتقاداتش با پوست و گوشت و خونش یکی است و اگر بخواهی تغییرش دهی مثل این است که بخواهی بودنش را از او بگیری و نابودش کنی! زنی که بار خانواده را بر دوش میکشد. «عاطفه طیّه» نویسنده جوانی است که داستان این سه زن را روایت کرده است و کتابی خواندنی برای نسل جوان امروزی نگاشته است.
پدر نازنین گفت:«دوستش داری؟»
ضربان قلبم تند شده بود، تنم گر گرفته بود.
سرم را بالا گرفتم و گفتم:«از فرید بدم می آید.»
با کلافگی گفت:«خیلی خوب! تو از فرید بدت می آید. اما بگو ببینم از شادمهر خوشت می آید؟»
بلند شدم و گفتم:« دیگر نمی توانم فرید را تحمل کنم.»
می خواستم به طرف اتاق نازنین بروم.
پدرش با اصرار پرسید:«یعنی از شادمهر خوشت نمی آید؟»
به طرفش برگشتم.
به چشمانش نگاه کردم و گفتم:«از فرید خوشم نمی آید، نمی خواهم ببینمش.»