- موجودی: موجود
- مدل: 195910 - 63/1
- وزن: 0.30kg
کتاب زندیق
نویسنده: مصطفی جمشیدی
ناشر: علمی و فرهنگی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 231
اندازه کتاب: رقعی کوچک - سال انتشار: 1395 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
سکوت محض بود. آواز سیرسیرکها توی حیاط و آن بازی مخوف ابر و ماه، که دلش نمیآمد دوباره به آن خیره شود. برگشت دوباره تکیه داد به پشتیها. صدای کوفته شدن سنگ بر دروازه آمد. سروان نه خوفی کرد نه اراده خاصی داشت. بیترس و واهمه رفت جلوی حیاط و در را باز کرد. چند اسب سوار بودند...
در این کتاب حکایتها شبیه آدمهاست و جمشیدی شکل روایتهایش را از سرشت و خوی ایرانی گرفته است. ایرانیای که اتفاقات تاریخی را دیده است.آدمهای این رمان نقل دارند و میخواهند که حرفشان شنیده شود، نه میخواهند از یأس فلسفی سخن بگویند و نه میخواهند دنیای مهآلودی را تصویر کنند بلکه آدمهای دمدست بوده و ایرانی هستند.
این رمان را نمیشود به یک محدوده تاریخی منحصر کرد. علاوه بر هویت غربت هم در این رمان به چشم میآید. آدمها در این رمان غریب هستند. رمان اثری است که باید به آن احترام گذاشت و با تأمل به آن روبرو شد و به شخصیتهای آن توجه کرد.. خرده روایتهای این رمان پهلو به جادو میزند و این برای من لذتبخش بود که اوج آن در مسجد جامع است. توصیفهای جاندار این کتاب موقعیتها را باورپذیر کرده است.