- موجودی: موجود
- مدل: 202792 - 78/4
- وزن: 0.40kg
کتاب آدم های غایب
نویسنده: تقی مدرسی
ناشر: نگاه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 320
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1379 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : نو ؛ عطف کتاب ساییدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
داستان آدمهای غایب، داستان آدمهایی است که از آنها عکسی باقی مانده است، آن هم عکسی که به گفته ی رکنی، درآخر داستان:« آدم وقتی عکسشو برای کسی می فرسته، خودشو که نمی فرسته، آدم همیشه درعکس خودش غایبه...»
داستان آدمهای غایب، داستان خاندانی اشرافی است که دو برادر، سردار اژدر و نظام حشمت در برابر هم ایستاده و ازهم جدا شده اند. ما نسل سوم این خاندان را شاهد هستیم، تا مسعود و رکنی، بعد از خان بابا و عبدالباقی و بعد از سردار اژدر و نظام حشمت...داستان، با آن نثرمؤدب و زبان اشرافیت، فضای این خاندان را منعکس می کند، همان طورکه با ذهنیت و رؤیا ها، ما را از عباس میرزا تا کودتای 28 مرداد همراه می سازد. آدمهای داستان، همه مغرور و خودخواه و بی عاطفه و ناپایدار هستند، حتی وجود مذهبی - انقلابی داستان را می بینی که هر روز به شکلی درمی آید...
تو تاریکی متوجه شدم که به جلوی اتاق خانداداش ضیاءم رسیدهام. در اتاق او را مثل در اتاق همایوندخت خدابیامرز، مهر و موم کرده بودند. از همان زمان شاه شهید رسم شده بود که در اتاق اسیران ناکام خاکمان را، آنهایی که به قول آقا آسد اسداله، «بیموقع چهره در نقاب خاک میکشیدند» مهر و موم بکنیم. شیشههای در اتاقش تار و مات بود. توی اتاق چیزی دیده نمیشد. دستم را به در گذاشتم و تعجب کردم. در اتاق باز شد. مهر و مومش را شکسته بودند ــ لابد به دستور خانبابا دکترم. شکستن مهر و موم در آن اتاقها، بیاجازه خانبابا دکترم امکان نداشت. شاید میخواست با گوشه و کنایه به من حالی کند که درها را برایم باز کرده و اجازه دخول به زندگی خصوصیش را داده. شاید میخواست که مرا محرم رازش کند.
همین که وارد اتاق خانداداش ضیاءم شدم بوی عجیبی، مثل بوی آبانبارهای قدیمی، یا بوی حوضی که تازه آبش را کشیده باشند، به دماغم خورد. مثل اینکه اتاق روح داشت و توش موجودی نامرئی زندگی میکرد.