- موجودی: موجود
- مدل: 202103 - 32/3
- وزن: 0.40kg
کاپیتان
نویسنده: میشل زواگو
مترجم: میرزا علی اصغر خان ناصر
ناشر: کتابخانه شرق
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 279
اندازه کتاب: رقعی کوچک گالینگور - سال انتشار: 1304 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : در حد نو ؛ نصف صفحه آخر کتاب قیچی شده
مروری بر کتاب
میشل زواگو نویسنده ی پرآوازه ی فرانسوی قرن نوزدهم و بیستم است که در 1860 در جزیزه ی "کُرس" به دنیا آمد و هم عصر الکساندر دوما بود. رشته ی ادبیات خواند و فارغ التحصیل شد. ابتدا به تدریس و سپس به کارهای ادبی از جمله نگارش داستان های تاریخی در پاورقی روزنامه ها پرداخت. روحیه ای آزاد منشانه و ستم گریز داشت و چون از طبقه ی محروم کشورش برخاسته بود می کوشید تا دردهای این قشر را در رمان هایش ترسیم کند. قهرمانان آثارش اغلب از این طبقه اند و همواره پهلوان و ستم ستیز. زواگو برای افشای ماهیت سلاطین ، فساد و عشرت جویی درباریان را بازگو می کند تا خواننده ، موقعیت تلخ شخصیت های حق طلب داستان را دریابد.
داستان "کاپیتان راشیل " نیز بیانگر پوچی ، تباهی و ستمگری دستگاه حکومتی فرانسه در زمان لویی سیزدهم است. کاپیتان راشیل به عنوان نماد شجاعت و مردانگی در برابر چنین دستگاهی قد علم می کند و دو پهلوان کمکش می گیرد. مردم اگر چه در مقابل ستم لویی سیزدهم سکوت و صبر پیشه کرده اند ؛ اما آگاه و بیدارند و از راشیل قهرمان و یارانش جانب داری می کنند.
میشل زواگو در 1918 در 58 سالگی درگذشت. او علاوه بر فعالیت های ادبی با رجال حکومت وقت فرانسه نیز جدال هایی لفظی داشت و زمانی از عمرش را در زندان به سر برد. زمان پادشاهی لویی سیزدهم ؛ روزی او به طوری اتفاقی در دهکده ای با دختری بسیار زیبا برخورد کرد و عاشقش شد. می خواست به هر قیمتی او را به چنگ آورد. از سویی صدر اعظم جاه طلب فرانسه به موضوع پی برد و کشیشی خبیث را به نام "آبه" مأمور کرد تا دختر را برایش بیاورد. آبه در حالی که "مادلن" در کلیسا به عبادت مشغول بود او را بی هوش کرد ، در تابوتی گذاشت ، به قصر کاردینال برد و شایعه انداخت که دختر مرده است.
کشیشی به امر صدراعظم کاردینال دختر را به هوش آورد. سپس وی را به زندان افکند. کاپیتان راشیلِ جوان و برومند و خوش چهره مأمور بازجویی از وی شد. او نخست پنداشت که دختر زیبا جاسوس و خیانت کار است ولی کم کم به حقیقت پی برد.