- موجودی: موجود
- مدل: 202256 - 116/8
- وزن: 1.90kg
گزارش های چهارمین مجمع سالانه کاوشها و پژوهش های باستانشناسی در ایران
زیر نطر: فیروز باقرزاده
ناشر: مرکز باستانشناسی ایران
زبان کتاب: فارسی - انگلیسی
تعداد صفحه: 560
اندازه کتاب: رحلی گالینگور - سال انتشار: 1355 - دوره چاپ : 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو ~ نو ؛ بر روی جلد اصلی با گالینگور صحافی شده
مروری بر کتاب
مصور
دوازدهم تا هفدهم آبان ماه 1354
فیروز باقرزاده ۹ خرداد ۱۳۰۹ در تهران زاده شد. او در سال ۱۳۴۴ در رشتۀ ادبیات و زبان انگلیسی دانشآموخته شد و در سال ۱۳۳۵ در اداره کل هنرهای زیبای کشور استخدام شد. سپس در سال ۱۹۵۹ میلادی با استفاده را راتبۀ تحصیلی فولبرایت به آمریکا رفت و در دانشگاه ایلینوی در رشتۀ تاریخ هنر جهان کارشناسی ارشد خود را دریافت کرد. باقرزاده سپس در پاریس به تحصیل در رشتۀ باستانشناسی و تاریخ هنر ایران در مقطع دکتری پرداخت و پس از بازگشت به ایران، مرکز باستانشناسی ایران را در ۱۹ آذرماه ۱۳۵۱ پایه گذاشت. باقرزاده از چهرههای مهم باستانشناسی و میراث فرهنگی ایران است که تحولی بنیادی در باستانشناسی ایران انجام داد.
اغلب افراد، دوران مسئولیت باقرزاده را دوران طلایی باستان شناسی ایران می دانند، به طوریکه انضباط کاری و اعتماد به همکاران از مهمترین موضوعات دوران مسئولیت ایشان بود.تهیه ابزار کار و وسایل پیشرفته و مورد نیاز جهت کاوش ها و بررسی های باستان شناسی چون دوربین های عکاسی، نقشه برداری و ایجاد و تاسیس لابراتوارهای تخصصی به کمک علوم میان رشته ای که می توانستند برخی از مسائل و مشکلات باستان شناسی و امور مربوط به حفاظت و مرمت را مرتفع کنند از دیگر اقدامات باقرزاده بوده است.
باقرزاده در طول مسئولیت خود ضمن ایجاد بسترهای پژوهش برای پژوهشگران داخلی و بین المللی، برگزاری کنکره های باستانشناسی، انتشار نتایج پژوهش ها را از مهمترین دغدغه های خود می دانست و نسبت به این موضوع پافشاری می کرد.
...بر پایهی روایت هردوت به نظر میرسد که کورش کبیر پایتخت امپراتوریاش را به افتخار نام قبیلهی خود، «پاسارگاد» نامیده بود. اما بیشتر پژوهشگران، نام پاسارگاد را در ارتباط با واژهی «پارس» پنداشته و صورت اصلی آن را Parsa-karta/ Parsa-gird به معنای «ساختهی پارس[ها]» یا Parsa-garda به معنای «باروی پارس[ها]» دانستهاند.
اما این معنایابی به روشنی غلط است چرا که «بارو یا ساختهی پارسها» نمیتواند معنای نام قبیلهای باشد که وجودش نیز مقدم بر بنای شهرک پاسارگاد بوده است (اگر روایت هردوت را درست بدانیم). ضمن آن که این نام نمیتواند برگرفته از واژهی «پارس» باشد چرا که چنین واژهای در ترکیب آن وجود ندارد. واژهی پارس در زبان یونانی به گونهی «Persai» است که در واژهی « Pasargadai» وجود ندارد. به همین گونه، واژهی پارس در زبان ایلامی به صورت «Parsa» است که در نام ایلامی پاسارگاد، «بترکتش» (Batrakatash) وجود ندارد.
...در لشکرکشی خشایارشا به یونان (480 پ.م.)، اسگرتیها نیز در شما سپاهیان وی بودند. هردوت (VII/85) ضمن توصیف لشکریان خشایارشا، دربارهی اسگرتیها میگوید: «سگرتیها مردمی چادرنشین هستند … لباسشان چیزی است میان لباس پارسها و پکتیکها. سگرتیها هشت هزار سوار داده بودند. اینها عادت ندارند اسلحهای مفرغی یا آهنی به کار ببندند و فقط خنجری دارند و در جنگ طنابهایی (کمند) به کار میبرند که از چرم بافتهاند و بسیار به آن اطمینان دارند. ترتیب جنگ اینها چنین است: سگرتی چون به دشمن برسد، طناب (کمند) را به طرف او میاندازد و همین که اسب یا آدمی را گرفت، او را به طرف خود کشیده، میکشد»...