- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 203960 - 99/2
- وزن: 0.30kg
کاشفان فروتن شوکران
نویسنده: احمد شاملو
ناشر: ابتکار
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 56
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1363 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
شهرت اصلی شاملو به خاطر نوآوری در شعر معاصر فارسی و سرودن گونهای شعر است که با نام شعر سپید یا شعر شاملویی یا شعر منثور شناخته میشود. شاملو که هر شاعر آرمانگرا را در نهایت امر یک آنارشیست تام و تمام می انگاشت، در در سال ۱۳۲۵ با نیما یوشیج ملاقات کرد و تحت تأثیر او به شعر نیمایی روی آورد؛ اما برای نخستین بار در شعر «تا شکوفه سرخ یک پیراهن» که در سال ۱۳۲۹ با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد وزن را رها کرد و سبک دیگری را در شعر معاصر فارسی شکل داد.
شاملو علاوه بر شعر، فعالیتهایی مطبوعاتی، پژوهشی و ترجمههایی شناختهشده دارد. مجموعه کتاب کوچه او بزرگترین اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامه مردم ایران میباشد. آثار وی به زبانهای: سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، رومانیایی، فنلاندی، کردی و ترکی∗ ترجمه شدهاند. شاملو از سال ۱۳۳۱ به مدت دو سال، مشاور فرهنگی سفارت مجارستان بود.
هرگز از مرگ نهراسیده ام
اگر چه دستانش، از ابتذال ، شکننده تر بود.
هراس من
ـ بازی ـ
همه از مردن در سرزمینی است
که مزد گورکن
از آزادی آدمی
افزون باشد...
***
غافلان همسازند
تنها طوفان کودکان ناهمگون میزاید
همساز سایه سانانندش
محتاط در مرزهای آفتاب
درهیئت زندگان مردگانند
و ینان دل به دریا افکنانند
به پای دارنده آتشها
زندگانی پیشاپیش مرگ
دوشادوش مرگ
هماره زنده از آن سپس که با مرگ
همواره بدان نام که زیسته بودند
که تباهی از درگاه بلند خاطرشان شرمسار و سر افکنده میگذرد
کاشفان چشمه،
کاشفان فروتن شوکران
جویندگان شادی در مجری آتشفشانها
شعبده بازان لبخند در شبکلاه درد
با جا پایی ژرف تر از شادی
در گذرگاه پرندگان
در برابر تندر میایستند
خانه را روشن میکنند و میمیرند.
***
اشک رازی ست
لبخند رازی ست
عشق رازی ست
.اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نيستم که بگوئی
نغمه نيستم که بخوانی
صدا نيستم که بشنوی
يا چيزی چنان که ببينی
... يا چيزی چنان که بدانی
من درد مشترکم
.مرا فرياد کن
درخت با جنگل سخن می گويد
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن می گويم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
،قلبت را به من بده
من ريشه های ترا دريافته ام
با لبانت برای همه لب ها سخن گفته ام
و دست هايت با دستان من آشناست