- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 172200 - 81/2
- وزن: 0.20kg
چهل تکه از حق لنگ درازی
نویسنده: فهیمه محفوظ
نقاش : نورالدین زرین کلک
ناشر: قطره
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 73
اندازه کتاب: وزیری کاغذ نخودی - سال انتشار: 1390 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مصور
مجموعه چهل داستان برای نوجوانان
پدر ناگهان از دستشویی بیرون میزند.نصف صورتش صابونی است و نصف پاک...میگوید:
«یکی برود ببیند این مرد نفهم، با این زبان بسته چه کار میکند.»«از بعضی روشها»خروس دیگر چه صیغهای است!؟...
مادر گفت: «همیشه خوشمزگی میکنی.»پ
در گفت: «خوشمزه کسی است که پشت در گوش خوابانده است.»
و بلندتر گفت: »همانی که تخم لق در دهانش شکستهاند و نمیداند خودش حق ندارد وقتی به دیگران حق نمیدهد.»
«از زبان دیگری»پدر... پایین نیامده بود که مادر درحالیکه نوک یک جوراب را گرفته بود و مثل پرچم تکانتکان میداد در قاب در نمایان شد.
پدر مثل برق از جا پرید. اما چنان از خنده غش کرده بود که پرچم از دست مادر افتاد.«از دو کلاه و یک کمد»...
...از آن لنگ درازت خجالت نمیکشی، هرهوکره میکنی؟"، "از آن لنگ درازت خجالت نمیکشی، از صبح تا شب ول میگردی؟!"، "از آن لنگ درازت..." به لنگ درازم نگاه میکنم. چهقدر درازتر از پارسال شده! در خیابان یک شتر ایستاده است و مظلوم و متحیر به آنهایی که نگاهش میکنند، نگاه میکند.
میگویم: "پدر نگاه کن! این شتر چهقدر لنگاش دراز است!
پدر میگوید: "شتر حیوان صبوری است. این حیوان تنها، خار میخورد و این همه بار میبرد.
به پدر میگویم: "همهی لنگدرازها صبورند. چون باید همیشه قوز کنند و برای جای زیادی که میگیرند، از دیگران معذرت بخواهند.
پدر میگوید: به جای فیلسوفبازی، سرت را به کار خودت مشغول کن!" از رو نمیروم و پدر توی هم میرود و من خجالت میکشم...
فهرست
پرندهی خیال
مرغ مادر
وقتی بزها کتاب میخورند
هوای آسایش
شغل شریف
تاریکی رقصیدن
چیزی به نام ترس
خوشمزگی دروغ
مرغ عارف
ما مهماننوازیم
هپروت من
و ..