- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 201648 - 108/3
- وزن: 0.80kg
چهار کتاب از پور داوود
نویسنده: ابراهیم پورداوود
ناشر: ستاد بزرگ ارتشداران - انجمن زرتشتیان ایران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 400
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1355 _ 1347 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت: درحد نو _ نو ؛ چهار کتاب در یک مجلد صحافی شده
مروری بر کتاب
پوراندخت نامه ، زین ابزار ، خرمشاه ، ایران شاه
پوراندخت نامه ؛ دیوان پورداود
...این دیوان در مملکتی که صدها فردوسی و خیام داشته، چون قطره ناچیزی است در برابر دریای مواج ادبی.
چرا ای کشاورز ای رنجبر
شده رنج کار تو بی برگ و بر
تو را نیست جز کهنه کاشانهای
فروریخته واژگون خانهای…
پورداود دیوان اشعار خود را که به نام دخترش پوراندخت نامه نامیده بود، منتشر کرد و نام او در بسیارى از تذکره هاى شاعران پس از مشروطیت به عنوان یک شاعر به ثبت رسیده است.اشعار او از جهت قالب و محتوا داراى ویژگى هایى است که شایستگى او را به عنوان شاعرى که باید نامش در زمره شاعران فارسى زبان ایران ثبت شود، به اثبات مى رسد.پورداود در مقدمه پوراندخت نامه مى نویسد: «چنین دیوانى در کشورى که صد ها فردوسى و خیام داشته، قطره ناچیزى است در مقابل دریاى مواج ادبى.»
بامداد شد بانگ زد خروس
از سرای شه برزدند کوس
چرخ شست نک روی آبنوس
موبدا تو هم خیز و روی شو
خوان اشم وهو، گو یتا اهو
گو یتا اهو، خوان اشم وهو…
برخی از شعرهای این دیوان از قرار زیر است:
مخمس «دریای سپید» سروده شده در جمادیالآخر ۱۳۲۸ (قمری)
مخمس «درویش شورشی» سروده ذیالقعده ۱۳۲۸ (قمری)
چکامه «دژ هوخت» سروده ربیعالاول ۱۳۲۸ (قمری) که یادگار سفر او به اورشلیم است؛
چکامه «بهار و بهدین» سروده شده در ۱۱ رجب ۱۳۳۹ (قمری) در برلین؛
مسدس «اندر سپری شدن روزگار شهریاری آل قاجار» در ۱۲ جمادیالاول ۱۳۳۹ (قمری) در برلین؛
منظومه «پدرود ایرانیان از آبخوست مغستان (جزیره هرمز)» در بحر تقارب سروده شده در جمادیالاول ۱۳۴۴ (قمری) در بمبئی درباره مهاجرت پارسیان از ایران به هند.
از پیک نوید آمد هان گوش فرادار
کاحمد شهِ ایران شد از تخت نگونسار
اورنگ شهی پاک شد از دیو تبهکار
وز راهزن و ترکمن دودهٔ قاجار
زین مژده به درگاه خداوند سپاس آر
کز خجلت آن ننگ برستیم دگربار…
زین ابزار
مصور
در زبان پارسی نام های صدها ابزار جنگ به جای مانده که برخی از آنها را در پارسی باستان یعنی در نوشته های روزگار هخامنشیان و بیشتر آنها را در نامه دینی ایرانیان یعنی «اوستا» می یابیم.این کتاب، مجموعه مقاله هایی است درباره جنگ ابزارهای ایران در روزگار باستان.
دکتر ابراهیم پور داوود٬ در بازپسین سال های زندگی اش٬ یک سری مقالاتی مستقل درباره جنگ افزارهای ایرانیان باستان نوشت که در سال 1346 و 47 در مجله «بررسی های تاریخی» منتشر شد. پس از درگذشت دکتر ابراهیم پور داوود در آبان ٬1347 مجله «بررسی های تاریخی» برای قدردانی از دکتر پور داوود٬ مجموعه مقالات جنگ ابزارها را به صورت کتابی مستقل گردآوری و منتشر کرد. پس از گذشت 35 سال٬ انتشارات «اساطیر» این کتاب را با افزودن ضمایمی چون فهرست٬ در سال 82 مجددا به چاپ رساند. دکتر ابراهیم پورداوود برای پیدا کردن تمامی اسامی جنگ ابزارها٬ منابع دست اول ایرانی چون اوستا٬ مینوی خرد٬ارداویرافنامه٬ تاریخ مسعودی٬ تاریخ هرودوت گزنفون٬ مجمل التواریخ٬ تاریخ طبری٬ زند و نوروزنامه را مورد دقت و مطالعه قرار داده است.
وی در این باره نوشته است: «چون ایرانیان در کارنامه جهان از جنگاوران بی باک و جهان گشایان چیره دست شناخته شده اند٬ ناگزیر باید از ابزارهای خوب جنگی برخوردار بوده باشند... این است که در زبان پارسی نام های صدها ابزار جنگ به جای مانده که برخی از آنها در پارسی باستان یعنی در نبشته های روزگار هخامنشیان و بیشتر آنها را در نامه دینی ایرانیان٬ اوستا٬ می یابیم.» در کتاب «زین ابزار٬ جنگ ابزارهای باستانی ایران» از بیش از پنجاه نوع آلت جنگ یاد شده است. همراه با معنی و ریشه شناسی هر یک و این که در کدام یک از منابع ایران یا غیر ایرانی اسم این جنگ ابزار ایرانی٬ ذکر شده است.
برخی از این جنگ ابزارها٬ به همان شکل و معنی باستانی یا با تغییرات جزیی در نحوه کاربری هنوز در ایران مورد استفاده قرار می گیرد. مانند چکوش یا چکش؛ زراد یا زرادخانه؛ کارد؛ چاکو و چاقو؛ داس٬ دشنه٬ تیر٬ کمان٬ ترکش و فلاخن٬ اما برخی دیگر از این ابزارها نه اسم و نه کاربری آن تا به امروز باقی نمانده است. مانند بلارک یا بلالک یا پلالک که نوعی تیر بود٬ زیناونت٬ ارتشتار٬ سنی٬ گوپال٬ دبوس٬ میل.
روش کار دکتر ابراهیم پور داوود در این کتاب بدین ترتیب است که زیر مدخل یکی از اسامی ابزارهای جنگی٬ منابعی که اسمی از آن ابزار را ذکر کرده اند همراه با توضیح آورده است. مثلا زیر مدخل «داس _ دهره» آمده است: «در «مقدمه الادب» زمخشری (538 _ 467) و هم زمان او٬ المیدانی در کتاب «اسامی فی الاسامی» که هر دو فصل بسیار مفیدی از اسلحه دارند و بسیاری از نام های جنگ ابزارها را به فارسی آورده اند. در هیچ کدام از آنها ندیدم که واژه «دهره» در ردیف جنگ ابزار یاد گردیده باشد٬ فقط یک دو فرهنگ فارسی٬ دهره را یک گونه شمشیر یاد کرده اند مثلا در مجمع الفرس.... آمده: دهره حربه باشد که مردم گیلان دارند که به ساطور ماند و دسته بر آن نشانند.» بدین ترتیب کتاب «زین ابزار» شامل اسامی و توضیحات مستند درباره نحوه کاربرد هر ابزار است. کتاب همچنین دارای اعلام اشخاص٬ اصناف٬ طبقات٬ اصطلاحات و منابع است.
خرمشاه
سخنرانی های استاد پورداوود در هندوستان درباره آئين و تاريخ و زبان ايران قديم
همه این کنفرانس ها به زبان گجراتی ترجمه گردید و در مقارن اوقاتی که تاریخ آنها در بالای مقالات معین است درجراید و روزنامه های بمبئی مثل قیصر هند و جام جمشید مندرج گردید و بعضی از آنها نیز جداگانه بطبع رسید.
پس از ورود اعراب مسلمان به ایران و درهم شکسته شدن امپراطوری ساسانی بسیاری از زرتشتیان به خراسان و از آنجا نیز به گجرات در هند مهاجرت نمودند. آنها بدین وسیله آتش مقدس خود موسوم به آتش بهرام را به شهر نوساری (ساری جدید) در گجرات منتقل نمودند. با توجه به منابع تاریخی و امروزی دو دسته از ایرانیان زرتشتی به گجرات کوچ کردند. یک دسته از زرتشتیان ایرانی از شهر ساری در شمال ایران به گجرات کوچ کردند و نام نخستین آن شهر ناگ مندال بود و چون منطقه را از لحاظ آب و هوایی شبیه به شهر خودشان (ساری)یافتند آن را نوساری به معنای ساری جدید نامگذاری کردند.
مانند نوروز که نو پیشوند برای روز میباشد. زرتشتیان ابتدا از منطقهای به نام سنگان (سنجان) از توابع خواف در خراسان رضوی و شاید هم شهری به همین نام که یکی از شهرهای خراسان بزرگ در نزدیکی مرو بود و بعدها از هرمزگان، سفر مخاطره آمیز، پرماجرا و عذابآوری را به گجرات هند آغاز کردند. دسته دیگری از زرتشتیان از شهر ساری در استان مازندران امروزی به گجرات کوچ کردند و در شهر نوساری (ساری جدید = navsari) مسکن گزیدند. روبرو شدن آنها با حکومت و مردم آن خطه چند سده بعد در کتابی به نام «قصه سنجان» از زبان بهمن پسر کیقباد پسر هرمزدیارسنجانی به نظم کشیده شدهاست. کشتی پارسیها بر اساس اطلاعات این کتاب در دریا دچار طوفان میشود.
آنها بر کشتی طوفانزده با دعا و ثنا به گرد آتشی که با خود میبردند به استغاثه میپردازند تا از این مصیبت نجات پیدا کنند و به ساحل برسند و در آنجا از حاکم گجرات «جادی رانه» پناه جویند. فرمانده گجرات سه شرط برای پذیرش پارسیان گذاشت: نخست یادگیری زبان محلی که به همین سبب زبان رسمی پارسیان در هند امروز، گجراتی است. دوم پوشیدن لباس زنان هندی برای زنان زرتشتی و سوم به زمین گذاردن (تحویل) سلاحهایی بود که زرتشتیها با خود برده بودند.
فهرست
اودواده - ایرانشاه؛ تعریف ده اودواده و معبد ایرانشاه
نطق در مدرسه اودواده: ایران وطن قدیم و مقدس پارسیان
مدرسه آتربان در اندری: پیشوایان دین زرتشت در قدیم
تقویم و فرق آئین مزدیسنا
قصیده؛ فرور داریوش
ترجمه انگلیسی قصیده فرور از دینشاه جی جی باهای ایرانی
زبان فارسی و لزوم آموختن آن
فروردین - فروهر - فروشی؛ معنی و وجه تسمیه ماه اول سال بفروردین
دروغ و راستی در ایران قدیم و اوستا (تاریخی و اخلاقی)
قصیده جم؛ مظمونش از اوستا استخراج شد
ترجمه انگلیسی قصیده جم از دینشاه جی جی باهای ایرانی
ایران قدیم (تاریخ) تا استیلای عرب
ایران نو (تاریخ) از زمان استیلای عرب تا بامروز
ایران شاه ؛ تاریخچه مهاجرت زرتشتیان به هندوستان
پس از ورود اعراب مسلمان به ایران و درهم شکسته شدن امپراطوری ساسانی بسیاری از زرتشتیان به خراسان و از آنجا نیز به گجرات در هند مهاجرت نمودند. آنها بدین وسیله آتش مقدس خود موسوم به آتش بهرام را به شهر نوساری (ساری جدید) در گجرات منتقل نمودند. با توجه به منابع تاریخی و امروزی دو دسته از ایرانیان زرتشتی به گجرات کوچ کردند. یک دسته از زرتشتیان ایرانی از شهر ساری در شمال ایران به گجرات کوچ کردند و نام نخستین آن شهر ناگ مندال بود و چون منطقه را از لحاظ آب و هوایی شبیه به شهر خودشان (ساری)یافتند آن را نوساری به معنای ساری جدید نامگذاری کردند.
مانند نوروز که نو پیشوند برای روز میباشد. زرتشتیان ابتدا از منطقهای به نام سنگان (سنجان) از توابع خواف در خراسان رضوی و شاید هم شهری به همین نام که یکی از شهرهای خراسان بزرگ در نزدیکی مرو بود و بعدها از هرمزگان، سفر مخاطره آمیز، پرماجرا و عذابآوری را به گجرات هند آغاز کردند. دسته دیگری از زرتشتیان از شهر ساری در استان مازندران امروزی به گجرات کوچ کردند و در شهر نوساری (ساری جدید = navsari) مسکن گزیدند. روبرو شدن آنها با حکومت و مردم آن خطه چند سده بعد در کتابی به نام «قصه سنجان» از زبان بهمن پسر کیقباد پسر هرمزدیارسنجانی به نظم کشیده شدهاست. کشتی پارسیها بر اساس اطلاعات این کتاب در دریا دچار طوفان میشود.
آنها بر کشتی طوفانزده با دعا و ثنا به گرد آتشی که با خود میبردند به استغاثه میپردازند تا از این مصیبت نجات پیدا کنند و به ساحل برسند و در آنجا از حاکم گجرات «جادی رانه» پناه جویند. فرمانده گجرات سه شرط برای پذیرش پارسیان گذاشت: نخست یادگیری زبان محلی که به همین سبب زبان رسمی پارسیان در هند امروز، گجراتی است. دوم پوشیدن لباس زنان هندی برای زنان زرتشتی و سوم به زمین گذاردن (تحویل) سلاحهایی بود که زرتشتیها با خود برده بودند.