- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 189155 - 117/2
- وزن: 1.00kg
چهار مقاله عروضی سمرقندی
نویسنده: احمد نظامی عروضی سمرقندی
تصحیح: محمد قزوینی , محمد معین
ناشر: زوار
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 630
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1333 - دوره چاپ: 3
کمیاب - کیفیت : در حد نو _ نو ؛ مهر دارد
مروری بر کتاب
احمد نظامی عروضی سمرقندی ، بهدلیل اینکه در علم عروض تبحر داشت ، به عروضی شهرت یافت. صاحب "مجمعالفصحا" او ار اهل نسا میداند. مدتی از جوانی خود را در سمرقند به کسب علوم گذرانید. در ۵۰۴/۵۰۶ق به خراسان رفت و گویند در بلخ با عمرخیام ملاقات کرده و پس از آن به هرات رفته و در ۵۱۰ق از هرات به اردوب سلطان سنجر پیوسته و در آنجا به خدمت امیر معزی رسیده و شعر خود را به او عرضه کرده است.
او با نظامی گنجوی نیز ملاقات داشته است. همچنین به خدمت ملوک غوری آل شنسب رسیده و سالها به مدح آنها پرداخته است. نظامی در طب و نجوم و هیئت متبحر بود و در نثر ، اعم از مصنوع و نثر مرسل ، نیز استادی بزرگ بود ، اما شعرش چندان به دل نمینشست. به آورده برخی از تذکرهنویسان چند مثنوی داشته که از میان رفته است.
نام اصلی این کتاب، مجمع النوادر است و از آنجا که در آن از چهار فن و دانش سخن گفته شده، بیشتر به چهار مقاله آوازه یافته و آن چهار فن: دبیری، شاعری، طب و نجوم است.
گویا مؤلف از آن رو برگهای کتاب خود را به این چهار هنر و چهار دستۀ هنری بازپرداخته که باور داشته که سامان هر پادشاهی و استواری هر فرمانروایی بازبسته به این چهار گروه است و هیچ حکمرانی را از آنان گزیر و گریزی نیست: دبیر در شادی و اندوه، پیروزی و شکست، آشتی و جنگ و ... فرمانهای شاه را روی کاغذ میآورد یا مثلاً به سینۀ تاریخ میسپرد.
شاعر بلندگوی تبلیغاتی در بیرون و مایۀ انبساط خاطر در اندرون تلقی میشد. طبیب کمر بربسته بود تا بگوید ملک عادل عالم مؤید مظفر .... چه وقت بخورد و چه بخورد و چه نخورد و ... و سرانجام بر منجم بود که رصد کند و در طالع بنگرد و ساعتی خوش اختیار کند تا افتخار الملوک و السلاطین حجامت کند یا به شکار رود یا به شراب نشیند یا با لشکری گران بر سر مردمی بیپشت و پناه آوار شود.
به هر روی نظامی عروضی در هر مقاله از این چهار مقالۀ خویش به آیینها و بایستگیهای این چهار هنر پرداخته و در هر مقاله حکایاتی ملایم آورده است. انشای این کتاب بسیار استوار و پخته و جزیل و خالی از اطناب و پرگویی است و اگرچه نویسنده در مقدمۀ هر یک از چهار مقاله، برای نشاندادن توانایی و مهارت خود در نویسندگی، اندکی مصنوع و متکلمانه مینویسد؛ اما این تصنع و تکلف در دیگر جاهای کتاب نیست.
عبارات چهارمقاله حتیالامکان ساده، موجز و دور از استعمال مترادفات لفظی و سجعهای نازیباست و گاه واژههایی در معنی خاص به کار رفته که بدان معنی در ادب پارسی چندان رواج ندارد؛ مثل استعمال "همیدون" به معنی همان دم، فروشدن به معنی پوشیدهماندن و .....
میتوان گفت نیمی از شهرت این کتاب ـ چه در ایران و چه در خارج از ایران ـ مرهون تصحیح دقیق و علمی ـ انتقادی و توضیحات درخور علامۀ قزوینی است که مایۀ سپیدبختی این کتاب شد؛ آنگونه که پس از سال 1327 قمری ـ سال چاپ نخست کتاب ـ به چند زبان ترجمه شد.
چهار مقاله بارها به چاپ رسیده است، از جمله چاپ سنگى آن در 1305، در تهران و در 1321، در بمبئى. چهار مقاله در 1327/1909، با تصحیح انتقادى و مقدمه و تعلیقات مفصل علامه محمد قزوینى در چاپخانه بریل لیدن هلند به چاپ رسید و همان نسخه در برلین (1345) و تهران (بدون تاریخ) تجدید چاپ شد. چاپ معتبر دیگر چهار مقاله، تصحیح مجدد نسخه قزوینى، با شرح لغات و عبارات و توضیح نکات ادبى، به اهتمام محمد معین در 1336ش، در تهران است
فهرست
دیباچه
مقالت اول در ماهیت دبیری و کیفیت دبیر کامل با ده حکایت
مقالت دوم در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر با ده حکایت
مقالت سوم در علم نجوم و غزارت منجم در آن علم با ده حکایت
مقالت چهارم در علم طب و هدایت طبیب با دوازده حکایت
توضیح و گزارش دیباچه
توضیح و گزارش مقالت اول
توضیح و گزارش مقالت دوم
توضیح و گزارش مقالت سوم و توضیح و گزارش مقالت چهارم.