- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 183245 - 111/4
- وزن: 0.40kg
در جست و جوی آزادی + چهار مقاله درباره آزادی + سرشت تلخ بشر
نویسنده: آیزایا برلین , رامین جهانبگلو
مترجم: محمدعلی موحد , لیلا سازگار , خجسته کیا
ناشر: خوارزمی - نشر نی - ققنوس
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 357 + 292 + 374
اندازه کتاب: رقعی گالینگور - سال انتشار: 1387 _ 1380 - دوره چاپ: 2_ 1
کیفیت : نو ؛ بر روی جلد اصلی با گالینگور صحافی شده
مروری بر کتاب
شش مصاحبه رامین جهانبگلو با آیزایا برلین
در روزگاری بس پرچالش و در عین حال جالب زندگی میکنیم. این زمان بیش از هر زمان دیگری، تفکر روشنتر و واقعگرایانهتری میطلبد. زمانی است که داوری سیاسی و درک مسئولیت مدنی ما را ایجاب میکند. برلین به دلایل گوناگون، امروزه فیلسوفی است عمیقاً مطرح، اما فراتر از هر چیز، از آنرو که آن دسته از ایدئولوژیهای فلسفی و سیاسی را رد میکند که بر این نکته پای میفشارند که فقط یک شیوه زندگی، یک گونه آزادی و یک نوع فردیت وجود دارد.
برلین در اصل و در عمل میگفت که پیروی از آرمانی یکتا و منحصر بهفرد اخلاقاً ریاکارانه است. در اصل خطرناک است، زیرا این پیروی منکر میشود که حتی بهترینِ راههای زندگی فردی و اجتماعی به فدا شدن ارزشهای اخلاقی میانجامد. در لوای تنها «خیر اکبر» در عمل بزرگترین بیعدالتیهای سیاسی روی داده است: یگانه راه به رستگاری؛ راهحل نهایی؛ جامعه بیطبقه؛ حفظ شدن کشور؛ و امروز جهانی شدن و مردمسالار شدن جهان.
افزون بر این، راههایی که به نام هدف نهایی مدعی توجیه آنهاست، حتی اگر خود موهوم نباشد، ریاکارانه است: تفتیش عقاید، قتلعامهای قومی، تصفیههای طبقاتی و انقلابهای فرهنگی ــ برخی از فجیعترین وقایعی که بشر تاکنون به آن دست زده است ــ در طلب آن «خیر اکبر» پرچم افراشتهاند. آیزایا برلین مرد فرزانگی بود، و آموزنده و آموزگار بسیار چیزها. همه عمرش از خرد سیاسی کثرتگرا حمایت کرد – همان دیدگاه ضروری بنیادی که ارزشهای انسانی را متکثر میداند و نمیتوان آن را به جریان واحدی فرو کاست؛ و این دیدگاه، گاه با شیوههایی رقتبار و غمانگیز، به برخورد میانجامد. این دیدگاه او را اندیشمند روزگار بحران ساخت.
آیزایا برلین متفکر روسی الاصل تبعه ی انگلیس از بزرگترین متفکران در زمینه ی آزادی و پاسداشت آن بود.مفهوم آزادی مثبت و منفی را بار اول وی به طور کامل بیان کرد.در این کتاب جهانبگلو مثل بقیه ی مصاحبه هایش سوالاتی جالب از برلین پرسیده و جوابهای برلین هم در عین فروتنی بسیار زیباست.
رامین جهانبگلو:
قبل از هر چیزی می خواهم از شما سپاسگزاری کنم که این گفت وگو را پذیرفته اید. اگر اجازه دهید، مایلم نخست با چند پرسش از زندگی خودتان شروع کنم، پرسش هایی درباره تجربه های گذشته تان و تاثیرهایی که چنین تجاربی احتمالاً بر تفکر شما داشته اند.سِر آیزایا برلین، شما در روز ششم ژوئن ۱۹۰۹ در شهر ریگا متولد شدید، و ده ساله بودید که همراه پدر و مادرتان روسیه را ترک کردید. آیا خاطرات این دوره، به ویژه شرایط مهاجرت تان را هنوز به یاد دارید؟
آیزایا برلین:
در ۱۹۱۵ همراه پدر و مادرم ریگا را به مقصد پتروگراد ترک کردم و در ۱۹۱۹ همگی از پتروگراد مهاجرت کردیم. در پتروگراد شاهد انقلاب روسیه بودم. در آن هنگام هشت سال داشتم و نخستین انقلاب روسیه را بسیار خوب به یاد دارم: برپایی تظاهرات، شعارهای پارچه ای، جمعیت در خیابان ها، شور و هیجان، دیوارکوب هایی با تصاویری از لوو ، نخست وزیر جدید و فعالیت های تبلیغاتی مجلس موسسان که بیش از بیست حزب سیاسی در آن شرکت داشتند.
از جنگ سخن چندانی نبود، به هرحال در محافل خانوادگی ما از آن صحبتی نبود. یهودیان، همچنین بورژوازی لیبرال، از انقلاب لیبرالی سخت استقبال کردند. اما دیری نپایید که انقلاب بلشویکی در ماه نوامبر از راه رسید. ما ــ خانواده ام و دوستانشان ــ درست متوجه نشدیم که انقلابی رخ داده است. نخستین نشانه انقلاب، با اعتصاب عمومی بر ضد به قدرت رسیدن بلشویک ها نمودار شد. روزنامه های مختلف تعطیل شدند.
به یاد می آورم که روزنامه لیبرالی منتشر می شد با نام روز، نام همین روزنامه بعد غروب شد، سپس شب و نیمه شب، و سرانجام تاریک ترین شب، و پس از چند روز هم دیگر درنیامد. آن روزها صدای تیراندازی ها از دور به گوش می رسید. مردم گمان می کردند که آن وقایع حداکثر بیش از دو تا سه هفته ادامه نیابد....
در روزگاري بس پرچالش و در عين حال جالب زندگي ميکنيم. اين زمان بيش از هر زمان ديگري، تفکر روشنتر و واقعگرايانهتري ميطلبد. زماني است که داوري سياسي و درک مسئوليت مدني ما را ايجاب ميکند. برلين به دلايل گوناگون، امروزه فيلسوفي است عميقاً مطرح، اما فراتر از هر چيز، از آنرو که آن دسته از ايدئولوژيهاي فلسفي و سياسي را رد ميکند که بر اين نکته پاي ميفشارند که فقط يک شيوه زندگي، يک گونه آزادي و يک نوع فرديت وجود دارد.
برلين در اصل و در عمل ميگفت که پيروي از آرماني يکتا و منحصر بهفرد اخلاقاً رياکارانه است. در اصل خطرناک است، زيرا اين پيروي منکر ميشود که حتي بهترينِ راههاي زندگي فردي و اجتماعي به فدا شدن ارزشهاي اخلاقي ميانجامد. در لواي تنها «خير اکبر» در عمل بزرگترين بيعدالتيهاي سياسي روي داده است: يگانه راه به رستگاري؛ راهحل نهايي؛ جامعه بيطبقه؛ حفظ شدن کشور؛ و امروز جهاني شدن و مردمسالار شدن جهان.
افزون بر اين، راههايي که به نام هدف نهايي مدعي توجيه آنهاست، حتي اگر خود موهوم نباشد، رياکارانه است: تفتيش عقايد، قتلعامهاي قومي، تصفيههاي طبقاتي و انقلابهاي فرهنگي ــ?برخي از فجيعترين وقايعي که بشر تاکنون به آن دست زده است ــ در طلب آن «خير اکبر» پرچم افراشتهاند. آيزايا برلين مرد فرزانگي بود، و آموزنده و آموزگار بسيار چيزها. همه عمرش از خرد سياسي کثرتگرا حمايت کرد - همان ديدگاه ضروري بنيادي که ارزشهاي انساني را متکثر ميداند و نميتوان آن را به جريان واحدي فرو کاست؛ و اين ديدگاه، گاه با شيوههايي رقتبار و غمانگيز، به برخورد ميانجامد. اين ديدگاه او را انديشمند روزگار بحران ساخت....
چهار مقاله درباره آزادی
قانون از آزادي هاي بنيادين حمايت مي كند. نظام هاي دادرسي كيفري بين ارزش امنيت و آزادي در دوران هستند. انسان ها آزاد هستند تا هر قراردادي را بپذيرند. قانون آزادي ها را محدود مي كند. به ندرت بخشي از حقوق را مي توان يافت كه نقطه مشترك جملات قبل: يعني آزادي در آن وجود نداشته باشد. گاهي آزادي به صورت صريح در حقوق به كار گرفته مي شود مانند وقتي مي گوييم آزادي بيان در قانون اساسي مورد حمايت است و گاهي آزادي به صورت يك ارزش در حقوق به مفهوم سازي ها جهت مي دهد. به هر تقدير حقوق به شكل جدايي ناپذيري با مفهوم آزادي در ارتباط است.
وقتي در پي اين باشيم كه اين مفهوم از كجا آمده است، به دو نگرش نسبت به آزادي مي رسيم. گاهي اين آزادي در مابعدالطبيعه مطرح مي شود: آزادي در مفهوم مابعدالطبيعه يي خود در مقابل مفهوم اجبار است و واجد مفهوم اختيار. آزادي يكي از مهم ترين مفاهيم فلسفه سياسي نيز محسوب مي شود. به نظر مي رسد بيشتر بحث هايي كه در حقوق شكل گرفته اند، در ارتباط با آزادي در بستر فلسفه سياسي هستند.
كتاب شامل چهار مقاله با موضوع مشترك آزادي است كه بين سال هاي 1949 تا 1969 به شكل سخنراني يا مقاله براي نشريات، منتشر شده اند. كتاب يك مقدمه نيز دارد كه بيشتر شبيه به يك موخره است: از آن جهت كه برلين در اين مقدمه مي كوشد نقدهايي را كه بر او وارد شده است پاسخ داده و موضوعات كتاب را روشن تر كند. بنابراين درك مقدمه نيازمند شناخت مباحث كتاب است. مقاله اول در ارتباط با مفهوم آزادي فردي و فراز و نشيب هاي آن در ابتداي قرن بيستم با روي كار آمدن دو نگرش كمونيستي و فاشيستي است. مقاله دوم به موضوع ناگزيري تاريخ و ارتباط آن با مساله آزادي فردي اختصاص يافته است. مقاله سوم به بررسي مفاهيم دوگانه از آزادي مي پردازد و مقاله چهارم نگاه جان استوارت ميل را در باب آزادي مورد نظر دارد.
از بين مقالات اين كتاب، مقاله سوم آن با عنوان مفاهيم دوگانه آزادي، يكي از مشهورترين نوشته هاي پيرامون مفهوم منفي و مثبت در باب آزادي در قرن بيستم است. برلين در هر مقاله مي كوشد ابتدا استدلال هاي مختلف را در هر مقاله بيان كند و سپس به بررسي آن مي پردازد و نقاط ضعف و قدرت آن را به خواننده نشان مي دهد.
مقاله اول با اين جمله جالب از تروتسكي آغاز مي شود كه «آنكه مي خواهد زندگي آرامي داشته باشد نبايد در قرن بيستم به دنيا بيايد.» اين جمله اشاره خوبي دارد به تحولاتي كه در آغاز قرن بيستم اتفاق افتاد. منظور از اتفاقات بزرگ برآمدن دو نوع حكومت تماميت خواه: يعني حكومت هاي فاشيستي و كمونيستي است. برلين اشاره مي كند اين دو نگرش ريشه در برداشت هايي خاص در قرن نوزدهم دارد اما ما را برحذر مي دارد از اينكه بپنداريم بين نظريات قرن 19 و وقايع قرن 20 يك عليت گريزناپذير تاريخي وجود دارد.
برلين ريشه هاي كمونيسم را انترناسيوناليسم ليبرال و ريشه هاي فاشيسم را ناسيوناليسم عرفاني مي داند اما سرانجام اين دو نگرش مختلف يكي است و آن هم نفي آزادي انسان ها. هر دو نگاه به اين نقطه ختم شدند كه توده مردم بايد به نحوي مطلق از رهبران خود اطاعت كنند. سياست هايي چون شست وشوي مغزي، سانسور، مخالفت با هرگونه دگرانديشي و... نتايج نگريستن به انسان و آزادي او از پس ديدگاه هاي فاشيستي و كمونيستي است. برلين ما را از اينكه اين فجايع را صرفا نتايج عقايد قرن 19 بدانيم منع مي كند با اين استدلال كه ريشه هاي اين دو ديدگاه متفاوت بودند اما در قرن بيستم هر دو به يك مسير افتادند.
فهرست
ایده های سیاسی در قرن بیستم
اجتناب ناپذیری تاریخی
دو مفهوم آزادی
جان استوارت میل و پایان زندگی
سرشت تلخ بشر
در این کتاب آیزیا برلین سعی می کند تا با بررسی رابطه اندیشهها با تاریخ، ریشههای رخداد امر تاریخی را تبیین کند و در این راه فیلسوف لیبرالیست با باز گذاشتن خوانش برساختی از تاریخ غرب نقش سازهها و اندیشهها را بیش از آنچه که پیشتر تصور می شد به مثابه عاملی در اتفاق تاریخی دخیل می داند، برای مثال او معتقد است که تفکری مانند مارکسیست وقتی نقش انقلاب و ستیز و تضاد را برجسته می سازد، زمینه مناسبی برای شکل گیری فاشیسم و سرکوب دیگری می شود، هر چند خود کتاب قابل نقد و بحثهای بی شماری است اما با این حال ارزش ارزش آن را دارد که به تاریخ از منظری دیگر نگریست....
نویسنده اذعان میدارد: "هستهی اصلی فلسفهی مستر، انتقاد تمام و کمال از خردی بود که فیلسوفان سدهی هجدهم توصیه میکردند و این فکر، هم وامدار مفهوم جدید ملیت بود که در نتیجهی جنگهای انقلابی در فرانسه مطرح شد و هم وامدار برک و انتقادش از انقلاب فرانسه و از حقوق و ارزشهای ابدی و جهانی و تاکیدش بر موضوعهای ملموس و نیروی الزامآور عرف و سنت توجه مستند به تجربهگرایی انگلیسی به ویژه دیدگاههای بیکن و لاک برای این است که بتواند از آنها ایراد بگیرد ولی با اکراه، زندگی اجتماعی مردم انگلستان را میستاید.
مستر به زبانی که گاهی به زیبایی و وقار ادبیات یونان و روم باستان است، اعلام میدارد که توضیح و تبیین عقلانی یا تجربی در واقع به منزلهی سرپوشی برای گناه است زیرا در دل دنیا رمز و رازی وجود دارد که بسیار پنهان و دستنیافتنی است. دین بر خرد برتری دارد نه به این دلیل که پاسخهایی قانعکنندهتر به ما میدهد بلکه به این دلیل که هیچ پاسخی به ما نمیدهد. دین به قانع کردن ما یا به استدلال کردن نمیپردازد. تنها فرمان میدهد. ایمان فقط زمانی واقعی است که کورکورانه باشد اگر به دنبال توجیه بگردد کارش تمام است".
فهرست
در پی دنیای آرمانی
افول اندیشههای آرمان شهرگرایانه
جامبا تیستا ویکو و تاریخ فرهنگی
نسبیتگرایی ادعا شده در اندیشهی اروپای سدهی هجدهم
ژوزف دومستر و خاستگاه فاشیسم
فراز و نشیب وحدت اروپا
تقدیس ارادهی رمانتیک
ترکهی خمیده
و...