- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 176198 - 85/3
- وزن: 0.90kg
چند رساله سیاسی
نویسنده: عبدالله بلادی بوشهری
مقدمه: قاسم یاحسینی
ناشر: بوشهر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 453
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1382 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
بلادی كه اوضاع سیاســی ایران را از طریق مطبوعات انگلیسی زبان ـ و به خصوص تایمز ـ دنبال می كرد، هنگامی كه خبر انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ و سخنان احمدشاه در حضور «جرج پنجم) پادشاه انگلستان را شنید، خشمگین شد و اعلامیه شدیداللحنی علیه انگلیس و احمدشاه صادر نمود:
عجب آن است كه در این اواخر با آن همه تطاولات ظالمانه انگلیس، دولت ایران بدون مراجعه به ملت، عقد معاهداتی جدید با انگلیسی ها بسته است كه هر ماده اش جداگانه تیشه ای است كه بر ریشه اساس سیاست و استقلال ایران می زند و اگر به جریان آمد، مسلماً ایران به كلی از اســتقلال ابداً محروم خواهد شد. احمدشاه مسافرت به اروپا بدون مراجعه به ملت می كند و در مجلس ضیافت شاه انگلیس در لندن، مشغول استماع و تصدیق كلمات محیلانه پادشاه انگلیس می شــود كه می گوید: «از یك صد ســال به این طرف دولت انگلیس كمال رعایت دوســتی را نســبت به ایران داشــته!»
خیال می كند مردم ایران همه غافلند و فراموش كرده اند تعدیات او را نسبت به ایران، ابتدا در مجزا كردن عضو افغانستان از ایران و كذا بردن بحرین و بلوچستان ایران و كذا جنگ شصت سال قبل او با ایران و بمبارد بوشهر و محمره و كذا بستن معاهدات با حكام مأمورین ایران... و كذا مساعدت با روس در معاهده (هزار و) نهصد و هفت و كذا اخراج شوستر خزانه دار و مستشار مالیه ایران و كذا دخالت مسلحه او در ایران در این جنگ عمومی و به اسیری بردن ایرانیان بدون حق مشروع و تغییر بیرق ایران و قبضه بوشهر و بمباردمان دلوار و تنگستان و ... به دست گرفتن قشون نظامی ایران و تصرف كردن جهازات بحری ایران و منع تجارت ایران با دول غیر از خود و منع دولت از عزل و نصب حكام و... و امثال اینها كه همه كشتن استقلال ایران است، باز می گوید: من استقلال ایران را می خواهم... معاهده بستن ایران با او مانند معاهده گوسفند است با گرگ.
در جنگ بین الملل اول، به اقتضای تقوی و فضیلت با نهایت كفایت و شهامت به منظور ترویج شرع شریف و حفظ استقلال ایران، با صدور فرمان جهاد، علم مخالفت و مبارزه با بیگانگان برافراشت و دارالشرع معظم له، كانون احرار و آزادی خواهان بود.یكی از سخنرانی های آیتالله بلادی بهبهانی در بوشهر بین جمعیت چند هزار نفری در یكی از مساجد در زمانی صورت گرفت كه كشتی های جنگی انگلیسی در لنگرگاه بوشهر برای شلیك و گلوله باران كردن بوشهر آمادگی داشتند و این امر باعث شد كه فرماندار وقت بوشهر از ایشان ۸ تقاضای ختم مجلس و متفرق شدن جمعیت را بنماید.
بــلادی افزون بر ارتباط با رئیس علی دلواری، با دیگر خوانین جنوب مانند «زائر خضرخان» و «شــیخ حســین خان چاه كوتاهی» نیز ارتباط داشــت. او حتی تلاش می نمود كه با برخی از خوانین خائن و بیگانه پرست «بندر ریگ» و «شبانكاره» نیز تماس حاصل نماید و آنان را به ملت و ً آزادی خواهان پیوند دهد كه البته موفق نشد. حتی برای آنكه با آنان اتمام حجت كند، خود شخصا به بندر ریگ و شبانكاره رفت و با «حیدرخان حیات داوودی» و «اسماعیل خان شبانكاره ای» دیدار و گفتگو انجام داد و این دو را به پیوستن به مردم و تنفر از انگلیس فراخواند، اما سودی نبخشید. در این باره در كتاب خاطرات سیاسی اش می نویسد:
قبل از مهاجرت از بوشــهر به فاصله یك ســال، احقر خصوصا به دیدن این خوانین در مقر ً حكومتشــان فرد فرد رفتم و لســانا همه گونه نصح و انذار كردم. همه را تصدیق می كردند و وعده های خوب می دادند، لكن بعد از رسیدن مقام و مرحله امتحان... تا آخر نفس هم دست از حمایت انگلیسی ها و خزعل، كه ابلیس آنها بود، برنداشتند.
تحریم كالاهای انگلیسی و حرام دانستن معامله با آنان خشم قنسول انگلیس در بوشهر و سفیر این دولت در ایران را برانگیخت و قنسول انگلیس را واداشت كه گزارش خصمانه ای علیه وی به ِ وزارت خارجه بریتانیا ارسال دارد. «سرادوارد گری» وزیر امور خارجه انگلستان پس از دریافت این گزارش، طی تلگرافی به «جورج باركلی» سفیر انگلیس در ایران نوشت كه برای مقابله با این تحریم و ســركوب مردم بوشهر تصمیم به اعزام یك فروند ناو جنگی به سواحل بوشهر گرفته است. گری در این تلگراف همچنین نظر باركلی در این باره را جویا شده بود. باركلی در پاسخ نوشت: من گمان می كنم اعزام كشتی های جنگی به بندر بیشتر باعث هیجان در باب تحریم بشود. لذا من این نوع اقدامات را تصویب نمی نمایم.
سید عبدالله بلادی بوشهری در انقلاب مشروطیت به تبع استادش ملا محمدکاظم خراسانی از مدافعان جدی نهضت قرار گرفت و به مبارزات خود در بوشهر ادامه داد. زمانی که بوشهر به تصرف انگلیسیها در آمد، بلادی بوشهری در لیست بازداشت شدگان قرار گرفت. ایشان با همکاری مبارزان تنگستان شبانه به شیراز مهاجرت کرد و پس از اقامت در شیراز به بوشهر بازگشت و تا آخر عمر به ارشاد و نگارش کتاب و به مبارزات خود از جمله مبارزه با کشف حجاب در دوره رضاخان پرداخت.
او در مباحث فقهی، کلامی، حدیثی، شرح ادعیه، زیارت و خصوصا مسائل سیاسی-اجتماعی دوران خود صاحب تالیفات فراوان شده است. وی پس از عمری تلاش و مجاهده بر اثر ابتلا به بیماری آنفولانزا در سال 1372 هـ.ق بر اثر سکته قلبی در شهر بوشهر در گذشت.
وی در بوشهر علاوه بر دروس حوزوی علم طب، زبان انگلیسی، نجوم و هیئت جدید را نیز فرا گرفت و دروس عالی خود را در نجف با بهرهگیری از آخوند خراسانی، سید کاظم یزدی و شریعت اصفهانی ادامه داد و در سال (۱۳۲۴ قمری) به درجه اجتهاد نائل شد، در اوج نهضت مشروطه به ایران آمد. او از رهبران روحانی جنبش جنوب بود و با سران مبارز تنگستانی مثل رئیس علی دلواری دوستی نزدیکی داشت.
بلادی رسالات بسیاری در موضوعات مذهبی یا موضوعات مبارزاتی مثل «سانسور» و «رفع حجاب» از خود بیادگار گذاشت. آثار سید عبدالله بلادی از هشتاد جلد بیشتر است. «لوایح و سوانح» از جمله آثار مشهور او میباشد. وی سرانجام در پی ابتلاء به بیماری آنفلوآنزا در ۲۱ مهرماه ۱۳۳۱ شمسی (۲۳ محرم ۱۳۷۳ قمری) بر اثر سکته قلبی درگذشت. در دوازده سالگی وی به ملاقات سید جمالالدین اسدآبادی رسیده بود.ابوالمحاسن بلادی بوشهری از نویسندگان و شعراء دوره معاصر فرزند وی است.