- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 175219 - 13/5
- وزن: 0.30kg
چنار دالبتی
نویسنده: منصوره شریف زاده
ناشر: همراه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 278
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1381 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
وقایع داستان در اوایل انقلاب رخ میدهد . شخصیت اصلی داستان دختر جوانی است به نام "صوفی "که در خانوادهای مرفه رشد یافته است .او اینک تحصیلات متوسطه را به پایان برده خود را برای کنکور آماده میکند .ضمن آن که با پسری به نام "بهرام "نامزد است" . صوفی "به تازگی متوجه تغییر اخلاق بهرام شده ;اما از دلیل این تغییر رفتار بیخبر است .سرانجام این حقیقت آشکار میشود که بهرام به دلیل مسائل سیاسی و آرمانگرایانه، صوفی را ترک گفته است . صوفی که اکنون در رشته معماری دانشگاه پذیرفته شده برای رسیدن به بهرام تلاش میکند ....
خاله سرش را به گوش مادر گذاشت و تند تند حرفهایی زد كه چهره مادر كبود شد. بعد مادر گفت:«مگر معتمدی چهكار كرده؟ اینها كه پدرش را سوزاندند. كارخانهاش را گرفتند. خانهنشینش كردند. اگر كسی نداند، تو یكی بهتر از هر كس میدانی...» مریم و ناهید داشتند با هم بگو مگو میكردند. بعد ناهید بلند گفت:«راستی مامان! مگر رضا نگفت بهرام رفته چریك شده؟» صورت صوفی داغ شد. مادر سرش را بالا گرفت:«عفت! این دخترت چه میگوید؟» چشمانش داشت از حدقه بیرون میزد. خاله گفت:«باز تو نسنجیده تخ كردی؟» رو كرد به مادر و گفت:«كترهای یك زری میزند.» و چنان نگاهی به ناهید انداخت كه ناهید از جا بلند شد.