- موجودی: موجود
- مدل: 199567 - 17/5
- وزن: 1.00kg
چشم های بازمانده در گور
نویسنده: میگل آنخل آستوریاس
مترجم: سروش حبیبی
ناشر: جامعه ایرانیان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 740
اندازه کتاب: رقعی گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1379 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ نوشته تقدیمی دارد
مروری بر کتاب
رمانی از داستان نویس و شاعر گواتمالایی در قرن بیستم
پولدار شدن همیشه با بارکشی از گرده ی آدمیزاد شروع می شود. چون هیچ چیز ارزان تر از جان آدمیزاد نیست. اگر جان آدمیزاد قیمتی داشت این همه جنگ در دنیا نبود. عشق همین است. اعجاز عشق همین ممکن ساختن غیر ممکن است. چه کسی می توانست حدس بزند که دیگر باز نخواهد گشت. چشمهایت را نبند تا شبح کسی که قرار بود همراه زنده ی زندگیت باشد همراهیت نکند. یاد اندامش را حفظ نکن ، خاطره ی چهره اش را نگه ندار و اگر بازنگشت او را از خود بران تا در حافظه ات ریشه نگیرد.
کتاب در مورد شرح مقاومت و کودتای مردم گواتمالا در برابر سردمداران مملکت و موزداران بزرگ آمریکایی است که نهایتا به خلع رئیس جمهور می انجامد. در کتاب به صورت خاص روستاییان فقیر که در شرکت موز کار می کنند مورد بررسی قرار گرفته اند. مردمی که عمری تحت شکنجه و فشار حکام ظالم زندگی کرده اند و زمانی ظلم به حدی می رسد که دیگر برای مردم قابل تحمل نیست و ماجرای داستان شکل می گیرد. آستوریاس در هنگام سفرش به پاریس زیرنظر پروفسور «ژرژ رنو» کتاب های مقدس مایاهای کهن را بررسی کرد. در این اثر آمده که افسانه ای است که در آن سرخپوستان مایا تا زمانی که عدالت در سرزمین شان برقرار شود چشم های خود را در گور بازنگه می دارند، نام این کتاب از همین افسانه اخذ شده است.
این رمان در کلیت خود جنبش های کوچکی را روایت می کند که در برابر جریانات خودکامه و استبدادی قرار می گیرند. جریاناتی که در این رمان ها بیشتر استعماری است، در رمان «چشمان بازمانده در گور» روستاییان پس از تلاش های فراوان علیه سرکوب گران می شورند. یک اعتصاب عمومی در گواتمالا شکل می گیرد و این اعتصاب ضربه غیرقابل جبرانی به اقتصاد این کشور وارد می کند.
در قسمت اول یکی از شخصیت ها به نام «دون نپو» از آغاز کار کمپانی و نیز نحوه عمل بی رحمانه اتباع آمریکای شمالی برای لخت کردن بومیان یاد می کند، سپس کسی که می توان او را شخصیت مرکزی رمان دانست ظاهر می شود و این شخصیت «تایبوسان» یا «اوکتابیوسانسور» یا «خوان موندراگون» محرک انقلابی است و این سه گانه عشق او به مردم را با رابطه عاطفی ای که او با «مالنا تاپایی» دارد پیوند می دهد.
رمان چشم های باز مانده در گور رمانی مبتنی بر نظریه سیاسی است، رمانی اجتماعی که شیوه هایی سوررئالیستی بر تکنیک آن حاکم است و همین امر آن را گاه مبهم و حتی اندکی ملال آور می کند. این است حکایت انسان های مانده در گور با چشمانی باز!