- موجودی: موجود
- مدل: 195607 - 10/6
- وزن: 0.40kg
چراغ ها را من خاموش می کنم
نویسنده: زویا پیرزاد
ناشر: نشر مرکز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 293
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 22
کیفیت : درحد نو ؛ صفحات اول نوشته دارد
مروری بر کتاب
"کلاریس آیوازیان" از ارامنهی تبریز که "زویا پیرزاد" داستان را از فکر و زبان او روایت میکند به خاطر شغل همسرش "آرتوش" با پسر بزرگش "آرمن" و دوقلوهایش "آرمینه" و "آرسینه" در آبادان زندگی میکند.
کلاریس مدتی است به تکرار و سکون زندگی در کنار خانوادهاش در هوای گرم و شرجی آبادان، به بوی گاز پالایشگاه، به صدای قورباغهها و اخلاقهای خاله زنکی مادر و تلاش خواهرش برای یافتن شوهری ایدهآل "عادت" کرده. به بیاعتناییها و سردی و سر فرو بردن "آرتوش" به روزنامه و سوال هر شبش برای اعلام پایان روز: " چراغها را تو خاموش میکنی یا من؟"
شاید اگر نقل مکان خانوادهی سیمونیان _" المیرا" به همراه پسرش "امیل" و نوهاش "امیلی" _ نبود؛ کلاریس با عاداتش کنار میآمد و فشار روحی پنهان این "عادت"ها ، تکرار و سکون را با دلخوش کردن به باغچهی جلوی خانه، با میخکها و شاهپسندها و گلهای میمون و نمرهیی و اطلسی و گل نخودیهای روی هره و سه درختچهی توی حیاط سبک میکرد.
زمان زیادی از آشنایی دو خانواده نمیگذرد که نیکو گفتن و نیکو شنیدن و هم صحبتی محبت آمیز امیل حال و هوای ذهن کلاریس را به خود مشغول میکند. کلاریس توجهاتی که از خانوادهاش به خصوص از همسرش آرتوش انتظار داشت به شکل پررنگی در گفتار و نگاه امیل مییابد. تا آنجا که این توجهات کم کم وجدان کلاریس را به تلاطم میاندازد.
چراغ ها را من خاموش می کنم در کنار رمانهای بامداد خمار و دالان بهشت یکی از سه رمان پرفروش ایران می باشد.