- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 157838 - 54/5
- وزن: 0.40kg
چراغ آخر
نویسنده: صادق چوبک
ناشر: جاویدان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 258
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1355 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت :
مروری بر کتاب
……همان شب اول که بخانه او رفتم، از دیدن تجمل خانه او چنان خود را کوچک و ناچیز یافتم که حس کردم اصلا آمدن من باین دنیا کار بیهوده ای بود. واگر آزادمنشی و سادگی وبی پیرایکی و بی افادگی کریم نبود، آنشب از زور دستپاچگی وندید بدیدی، حتماً یکی دو تا از آن جامهای بلور «سِور» را که پر از شراب بود رو سفره واژگون میکردم و با ریختن چند قاشق قورمه سبزی، سفره سفید دست دوزی شده را برای همیشه آلوده میساختم…
….. اتفاقاً من اولین کسی بوم که سرکار ستوان آمد بالای سرم. منهم جدّی و حق بجانب در حالیکه دستم رو قنداقِ تفنگم، که بغل دست راستم رو زمین افتاده بود گذاشته بودم، به جلگه مقابل نگاه میکردم. سرکار ستوان آمد دید من درستِ درست درازکش کرده ام. گفت«خوبه.» بعد گفت «رو بروت چه میبنی؟» آن دور دورها یک خرسوار میگذشت. من بی آنکه بسرکار ستوان نگاه کنم گفتم «یک سوار!» گفت: «بارک الله!» یه نوبت از کشیک معافی خودت بسرگروهبان بگو.» …..
کشتی تازه لنگر برداشته و راه دریا را پیش گرفته بود، اما هنوز صدای دندان قرچه جرثقیل ها که مدتی پیش از کار افتاده بودند تو گوش جواد زق زق می کرد و درونش را می خراشید.
کشتی بخود میلرزید. صدای کشدار جهنمی آتشخانه و موتور، لرزش دردناکی در تن آن انداخته بود. تخته های کف آن زیر پایش مورمور می کرد و حالت خواب رفتگی در پای خودش حس می کرد...
فهرست
چراغ آخر
دزد قالپاق
کفتر باز
اسب چوبی
بچه گربه
ره آورد
آتما
پریزاد و پریمان
دوست