- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 104353 - 13/9
- وزن: 0.20kg
چتری برای پروانه ها
نویسنده: ندا بشردوست
ناشر: دارینوش
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 216
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
قدم هایش بلند و محكم بود. گویی می خواست تمام خشم و عصیانش را به سنگفرش های زیر پا منتقل كند. هر رهگذری به محض دیدنِ او، امواج خشم و غضبش را حس می كرد، حتی جوانانی كه خوش پوشی او، آنها را مثل یك آهن ربا به طرفش كشیده بود، به محض دیدن چهره ی یكپارچه آتشش از او فاصله می گرفتند. از سال ها پیش آموخته بود جلوی ریزش اشك هایش را بگیرد و حالا این كار برایش دشوار نمی نمود.
تند تند راه می رفت، انگار باید سرِ ساعتی مشخص به جایی برسد، اما واقعیت این بود كه او هیچ جا نمی رفت. می رفت كه فقط رفته باشد، كه تمام خشم و حسدش را به انرژی پایان ناپذیری تبدیل كند كه صرف راه رفتن می شود و در این صورت باید تا پایان دنیا راه می رفت.می دانست، همه ی چیزهایی كه لحظاتی پیش، بی پرده و بی وقفه شنیده بود را باور داشت. خیلی وقت بود كه می دانست اما به خود می گفت نمی دانم...
سایه عاشقانه مادرش حمیرا را دوست داشت ولی وقتی حمیرا اعلام کرد می خواهد با داریوش ازدواج کند و رضایت او را می خواهد سایه به هم ریخت در هر صورت چاره ای نداشت ،رضایت داد ولی بدتر از تقسیم عشق مادر با یک غریبه ، حرکات مشکوکانه داریوش بود که سایه را به وحشت انداخته بود، داریوش به او نظر سوء داشت؟!
سایه باید زودتر می رفت تا روحیه شاد مادر از ازدواجش را به هم نریزد و خواستگاری فرهاد پسر آقای معدلی پولدار و وقیح راه فرارش از داریوش بود ولی فرهاد هم انسان غریب است مانند یک مجسمه سنگی، سرد و بیروح بود ولی سایه