- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 163683 - 67/4
- وزن: 0.50kg
پیکار من با اهریمن
نویسنده: احمد آرامش
به کوشش : خسرو آرامش
ناشر: مجید - فردوسی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 276
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1371 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
یادداشت های زندان
...بدیهی است که عنایت پروردگار با در خانه نشستن و تسبیح انداختن به دست نمیآید. «عنایت» شامل حال کسانی است که در خدمت به خلق، در نوعپروری و انفاق، در رهانیدن دردمندان و دستگیری از مستمندان و مخصوصاً در مبارزه با ستم و برانداختن ریشههای خودکامگی و ظلم، فداکارتر و درجه ایثارشان فزونتر باشد....
احمد آرامش در سال ۱۲۸۷ هجری شمسی در شهر یزد به دنیا آمد. پدرش میرزا محمدعلی خان اشتری [مستوفی] کارمند دولت و کارگزار گمرک یزد بود. احمد تحصیلات مقدماتی را در مدارس قدیم و جدید زادگاهش به پایان برد و در سال ۱۳۰۶ به استخدام اداره فرهنگ یزد درآمد و به شغل معلمی مشغول شد. در سال ۱۳۱۰ به قصد تکمیل تحصیلاتش به تهران آمد و در کالج امریکایی تهران به ریاست دکتر جردن به کسب علم پرداخت. او همزمان در سازمان راهآهن و اداره محاسبات طرق و شوارع [زیر مجموعه وزارت راه] شروع به کار کرد.
در سال ۱۳۱۴ از کالج فارغالتحصیل شد و بعدها موفق به دریافت لیسانس اقتصاد سیاسی از مدرسه سیاسی شد. او پس از چندی به ریاست حسابداری بنادر شمال (مازندران و شهسوار) و در سال ۱۳۱۸ به ریاست طرق و شوارع شهسوار رسید و در سال ۱۳۲۰ به وزارت پیشه و هنر انتقال یافت و ریاست حسابداری این وزارتخانه را به عهده گرفت. چندی بعد نیز با عنوان مدیرکلی به کار مشغول شد و در سال ۱۳۲۴ معاونت وزارتخانه را به دست آورد.
بعد از شهریور ۲۰ با تاسیس و قدرت گرفتن حزب توده، برخی رجال سیاسی به مخالفت با آن برخاستند. احمد آرامش از آن جمله بود که دلسوزی توده برای کارگران و دهقانان را «غیرصادقانه» یافت و فعالیت افشاگرانه علیه حزب توده را در دستور کار قرار داد. شاید همین «تودهستیزی» بود که باعث خصومت ایرج اسکندری [از سران حزب توده] با او شد. در کابینه ائتلافی قوامالسلطنه [که با همکاری سه تن از وزیران تودهای تشکیل شده بود] احمد آرامش سمت معاونت ایرج اسکندری، وزیر تودهای پیشه و هنر را برعهده داشت، اما به دلیل «عدم هماهنگی» مجبور به استعفا شد.
در تاریخ ۹ تیرماه ۱۳۲۴ بود که احمد قوام، نخستوزیر طی نطقی در رادیو تهران رسماً تأسیس حزب دموکرات ایران را اعلام کرد و در فاصلهای کوتاه گروه کثیری از مردم از اقشار گوناگون به ویژه طبقات متوسط، به عضویت این حزب در آمدند. احمد آرامش از جمله رجالی بود که برای تشکیل حزب دموکرات مورد مشورت قوام واقع شد و در بدو تاسیس معاونت تبلیغات [رییس کمیسیون تبلیغات] حزب را برعهده گرفت. او در خاطرات خود درباره واکنش مردم نسبت به تاسیس حزب دموکرات ایران مینویسد: «همین که در شب ۹ تیرماه تشکیل حزب دموکرات به وسیله شخص قوامالسلطنه از رادیو تهران اعلام گردید، چنان شور و شعفی در طبقات مردم به وجود آمد که تا دو سه هفته بعد روزی هزاران درخواست عضویت از طبقات مختلف به حزب دموکرات ایران واصل میگشت. شعرا و نویسندگان بدون ریا و مداهنه و از روی صفای قلب قصائد و مقالاتی در تجلیل قوام و تأیید اقدام او در تشکیل حزب دموکرات میسرودند و مینوشتند، بازرگانان درجه اول و متمولین صدها نامه مستقیماً به عنوان قوامالسلطنه ارسال داشتند و هر یک پیشنهاد کردند که به قدر توانایی حاضرند از نظر مالی به حزب کمک کنند. سفرای کشورهای خارجی و نمایندگان سیاسی آنها هر کدام جداگانه قوامالسلطنه را ملاقات کردند و به مناسبت تشکیل حزب دموکرات، به وی تهنیت گفتند.»
آرامش در قامت مسئول تبلیغات حزب، مدیریت روزنامه «بهرام» ارگان حزب را برعهده گرفت. صاحب امتیاز بهرام، عبدالرحمن فرامرزی، مدیر روزنامه کیهان بود که گاهی نیز در روزنامه بهرام سرمقاله مینوشت اما در حقیقت این آرامش بود که کلیه امور روزنامه را به انجام میرساند. چندی بعد آرامش خود امتیاز روزنامه دیگری بنام «دیپلمات» را گرفت و این روزنامه را به ارگانی برای رهبری کل حزب دموکرات تبدیل کرد و انعکاس سیاستها و برنامههای حزب را در دستور کار قرار داد. در همین دوره بود که به ریاست انجمن روزنامهنگاران تهران نیز انتخاب شد و اداره این سازمان معتبر و مستقل را به عهده گرفت. او بعدها مدتی نیز دبیرکلی حزب دموکرات را برعهده گرفت....
گزارش صریح و روشن آرامش جو سنگینی را علیه دولت امریکا در افکار عمومی به وجود آورد. جوی که کمتر از دو هفته بعد با تغییر شرایط کشور درهم شکست. یازدهم اردیبهشت ماه ۱۳۴۰ بود که ارائه لایحه «اشل حقوق معلمان» از سوی وزارت فرهنگ به مجلس شورای ملی، منجر به آغاز تجمعات اعتراضی معلمان در مقابل مجلس شد. اعتراضاتی که در روز ۱۲ اردیبهشت به اوج رسید و در پی درگیری میان معلمان و نیروهای امنیتی به کشته شدن یک معلم انجامید.
کشته شدن ابوالحسن خانعلی، دولت شریف امامی را در شرایط بغرنجی قرار داد؛ شرایطی که به استیضاح او در مجلس انجامید. در جلسه استیضاح، شریف امامی در واکنش به انتقادات تند نمایندگان مجلس جلسه را ترک کرد و راهی دربار شد. فردای آن روز استعفای شریف امامی و صدور حکم ریاست کابینه بنام دکتر علی امینی (از رهبران گروه منفردین که بر موج ناآرامیها سوار شده بودند) اعلام شد. امینی چند روز پس از قبول نخستوزیری مجلس را منحل کرد و به شدت به دولتها و رجال سابق حمله کرد. حسن ارسنجانی سخنگوی دولت هم اعلام کرد «کشور هیچ بحرانی ندارد» اما در عین حال خبر داد «در روزهای آینده عدهای دستگیر میشوند!»
این تحولات موضوع افشاگریها درباره سازمان برنامه و سوءاستفادههای شرکتهای امریکایی را به حاشیه برد تا یک ماه بعد. در روز ۱۷ خرداد ماه ۱۳۴۰ احمد آرامش با نوشتن مقالهای در روزنامه «پیغام امروز» بار دیگر به سیاستهای امریکا در ایران حمله کرد و خطاب به سفیر امریکا در ایران نوشت: «تاسیسات خارجی امریکا در ایران متوجه حمایت از منافع تراستهای نفت و سیاستهای موسسات مالی و اعتباری است. اگر مسیح مصلوب را هم از آسمان چهارم به سفارت امریکا در تهران بیاورند، نمیتواند نقش موثری برای بدبینی عمومی از سیاست امریکا را به عهده بگیرد. آقای سفیر کبیر، دولت متبوع شما در ایران تاکنون بجای ملت ایران با واسطهها و دلالهای سرمایهداران امریکا دوستی کرده است. با کسانی دوستی کرده است که نزدیکی با آنها برای دوری از ملت ما کافی بوده است.»
او همزمان با ترتیب دادن مصاحبهای مطبوعاتی آخرین مواضع گروه متبوعش [ترقیخواهان] در قبال تحولات جاری کشور را اعلام و سقوط دولت شریف امامی را به «عوامل خارجی» نسبت داد و آن را «واکنشی به افشاگریها علیه سیاستهای امریکا در ایران» دانست. آرامش در این نشست خبری گفت: «ملت ایران باید در مقابل صحنهسازیها هوشیار باشند. زمانی که دولت همسایه شمالی از نخستوزیر سابق ایران (شریف امامی) دعوت میکند که برای حسن تفاهم به مسکو مسافرت نماید و تاریخ تقریبی نیز تعیین میگردد، همچنین هنگامی که سوءاستفادههای کلان خارجیان در سازمان برنامه و مجلس شورای ملی مطرح میگردد ناگهان سیاستهای بیگانه به تقلا و تکاپو میافتند و با صحنهسازی و حادثهآفرینی موجبات کنارهگیری دولت را فراهم میکنند و سپس برای گمراه کردن افکار مردم و انحراف توجه آنها از موضوع اصلی و اساسی یک موج تبلیغاتی درباره خرابی اوضاع ایران به راه میاندازند تا ذهن مردم را از درک جهت اصلی مسائل سیاسی منحرف نمایند.
آنها حتی از یک مجلس محافظهکار هم بیم داشتند زیرا در همان مجلس نمونههای زیادی از مداخلات و تجاوزات خارجیان افشا شد و درباره غارت ثروت ملی ما در سازمان برنامه مباحثات به میان آمد و چون قطعی بود که دامنه این بحثها بالا خواهد گرفت و بالاخره معلوم خواهد شد که عایدات نفت و وامهایی را که سازمان برنامه از موسسات اقتصادی دنیای غرب دریافت داشته چگونه دوباره به وسیله عوامل و ایادی داخلی و خارجی آنها به خارج از کشور انتقال یافته است، به همین جهت و دلیل، سیاستهای بیگانه نتوانستند وجود دولتی که من در آن بودم و همچنین وجود مجلس را تحمل کنند. و در نتیجه دولت با مانورهایی که قبلاً برای کنار رفتن آن ترتیب داده بودند مرخص شد و مجلس نیز تعطیل و منحل گشت.»
در پی انتشار متن مصاحبه مطبوعاتی آرامش و مقالات انتقادی که در جراید از او منتشر میشد، نورالدین الموتی [از اعضای سابق حزب توده] وزیر دادگستری دولت امینی دستور توقیف او را صادر کرد و روز پنجشنبه هشتم تیرماه ۱۳۴۰ او را دستگیر و زندانی کردند. بازداشت او بازتاب گستردهای یافت. روزنامههای تهران خبر دستگیری او را به این ترتیب منتشر کردند: «آقای احمد آرامش، وزیر مشاور در کابینه شریف امامی و لیدر گروه ترقیخواهان بازداشت شد. آقای آرامش به دنبال یک مکالمه تلفنی ساعت یازده صبح به سازمان اطلاعات و امنیت کشور مراجعه کرد و پس از بازجویی توقیف گردید.»
آسوشیتدپرس نیز خبر بازداشت او را این چنین بازتاب داد: «تهران- ۲۸ ژوئن، امشب نیروهای امنیتی، احمد آرامش، وزیر مشاور کابینه سابق ایران را به اتهام اقدام بر ضد امنیت و ایجاد ناراحتی در میان مردم به وسیله تبلیغات بازداشت کردند. روز دوشنبه آرامش در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت که دولت شریف امامی، نخستوزیر کابینه سابق که وی در آن عضویت داشت به علت تحریکات خارجی سقوط کرد.»
علی امینی، نخستوزیر یک روز پس از بازداشت آرامش به خبرنگاران گفت: «... آرامش را هم مثل آزموده به خاطر اظهاراتی که کرده است توقیف کردیم. یک بار دیگر هم گفته بودم که هر کس ایجاد تشنج کند و آرامش کشور را بر هم بزند تحت تعقیب قرار میگیرد. راجع به توقیف آقای آرامش مخصوصاً باید معلوم شود که اظهارات این شخص راجع به دولت سابق تا چه حد صحیح است؟»
آرامش دو روز بعد از توقیف به علت فقدان دلیل از زندان ساواک آزاد شد و فعالیتهای خود را با شدت بیشتری از سر گرفت. او پس از آزادی در مصاحبهای دیگر دخالت بیگانگان در ایران را مذموم شمرد و دولت را مورد انتقاد قرار داد. دولت در پی این مصاحبه او را از طریق دادسرا به دادگستری فراخواند و بار دیگر توقیف کرد. با این حال ۱۳ روز بعد آرامش مجدداً آزاد شد و مقدمات یک نشست خبری دیگر را فراهم کرد. او تهدید کرده بود در این مصاحبه مطبوعاتی حرفهایی را خواهد زد که تا پیش از این به دلیل رعایت مصلحت از گفتنشان خودداری کرده بود. این بار دولت او را توقیف نکرد اما از چاپ گفتوگوی سوم در مطبوعات جلوگیری کرد. بدین ترتیب او متن مصاحبهاش را با امضای خود به چاپ رساند و در میان مردم پخش کرد. دولت که سماجت آرامش و ترقیخواهان را دید ابتدا به وسیله فرمانداری نظامی، دفتر اصلی این گروه که در چهارراه کالج، کوچه لطیفی بود را تسخیر و تعطیل کرد و سپس با دستگیری چند عضو موسس و برکناری اعضای دیگر از مشاغل دولتی به فعالیت سیاسی رسمی آنان خاتمه داد؛ اقدامی که در نهایت به رادیکالتر شدن مواضع آرامش و یارانش منجر شد.
او با طرح این پرسش که «با چنین وضعی باید چه کرد؟» به معرفی کمیته جمهوریخواهان پرداخته و نوشته بود: «گروهی وطنپرست و استقلالطلب، کمیته جمهوریخواهان ایران را بنیان گذارده و برای محو رژیمی که ملت و مملکت ایران را به اسارت بیگانگان درآورده است و بزرگترین و پرارزشترین پایگاه برای استثمار امریکا در ایران گردیده دامن به کمر زدهاند... هرگاه شخص شاه، حاضر شود که به نفع مردم و مملکت ایران از روش گذشته خود عدول و حقوق و امتیازات ربوده شده از مردم را به آنان پس دهد، کمیته جمهوریخواهان نیز فعالیتهای فداکارانه خود را متوجه به ثمر رساندن مشروطیت واقعی و تجدید احترام به قانون اساسی و اعاده آبروی قوه مقننه ایران خواهد ساخت. حقوق و امتیازات شخص شاه و مقام سلطنت در صورتی رعایت شده و قابل احترام است که شخص شاه نیز حقوق ملت و اجتماع را محترم شمرد و قانون اساسی ایران را زیر پا نگذارد.»
آرامش پس از چاپ و پخش اعلامیه جمهوریخواهان به گسترش زیرزمینی تشکیلات و قبول اعضای جدید پرداخت، اما دیری نپایید که ساواک با نفوذ به درون کمیته جمهوریخواهان و شناسایی رهبران و اعضای آن گروه کثیری را بازداشت و کمیته را متلاشی کرد. در جریان این دستگیریها که گستردهترین آنها در زمستان ۱۳۴۴ انجام شد، احمد آرامش نیز دستگیر شد و پس از محاکمه در دادرسی ارتش، بر اساس ماده ۳۱۷ قانون دادرسی و کیفری ارتش به اتهام «برهم زدن امنیت داخلی کشور» و «قیام علیه حکومت سلطنتی و مشروطیت» به تحمل ۱۰ سال زندان محکوم شد و برای گذران دوران حبس از زندان موقت قزل قلعه به زندان قصر منتقل شد....
فهرست
فصل اول - شاه و سوگند او
فصل دوم - ماهیت کودتای 1299
فصل سوم - اعاده کاپیتولاسیون بوسیله شاه
فصل چهارم - شاه در اسارت امپریالیسم آمریکا - شاه و انقلاب! سفید
فصل پنجم - کمیته نظارت
فصل ششم - شاه و بیماری روانی نارسیسیسم
فصل هفتم - شاه و نجات آذربایجان
فصل هشتم - فراماسون شدن شاه
فصل نهم - جنگ نفت در ایران - کودتای 28 مرداد سال 1332
و...