- موجودی: موجود
- مدل: 201951 - 107/4
- وزن: 0.60kg
پیوستن گاه کارون و اروندرود یا تاریخ خرمشهر
نویسنده: محمد یوسفی
ناشر: نیل
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 350
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1350 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
مصور - نقشه
اروند رود يا شطالعرب، مهم ترين رود در مرز مشترك ايران و عراق، از كوههاي تركيه سرچشمه ميگيرد و به عنوان راه ورودي عراق به خليج فارس، پس از طي مسافتي به خليج مذكور سرازير ميشود.1 اروند رود با طول حدود 190 كم، از تلاقي رودهاي دجله و فرات در نقطهاي به نام قرنه، در 110 كيلومتري شمال غرب آبادان و با جهت جنوب شرقي از كنار شهر بصره ميگذرد و در نقطهاي به طول حدود 48 درجه و 6 دقيقه شرقي و حدود 30 درجه و 27 دقيقه عرض شمالي به مرز ايران و عراق وارد ميشود و در خرمشهر شاخه غربي رود كارون به آن پيوسته و پس از عبور از آبادان در 8 كيلومتري جنوب اروند كنار به خليج فارس ميريزد.
اروند رود با پهناي 1200 تا 1300 متر يكي از عريضترين رودهاي قابل كشتيراني در جهان است به گونهاي كه كشتيهاي بزرگ اقيانوس پيما قادر به عبور از آن هستند. عمق اروندرود از 15 تا 35 و گاهي تا 45 متر است. خرمشهر و آبادان (در ايران) و بصره، ابوالخصيب وفا و (در عراق)، از مهمترين بندرهاي اروند رود هستند. اين رود در زمان هخامنشيان تيگر يا تيگرا و در زمان ساسانيان اروند رود نام داشته و شهر تيسفون، بزرگترين مركز تمدن و قدرت دنياي آن روز بر كرانۀ آن قرار داشته است.در تمام رواياتي كه در كتابهاي پهلوي و عربي آمده، اروند رود از سرچشمه تا آبريز (مصب) دجله يا اروند رود خوانده شده است.
اصطلاح شطالعرب از حدود سدۀ 4ق به كار رفته و تا آن تاريخ نام آن در كتابهاي جغرافيايي اسلام، دجلۀالعورا و به پارسي، دجله كور بوده است. مسلمانان دجله و فرات را به مانند دو چشم آبي تصور ميكردند و چون آن دو به يكديگر ميپيوستند، مصب آن را دجله العورا يعني دجله يك چشم ميگفتند كه ايرانيان آن را اصطلاح را به دجله كور ترجمه كرده بودند.از 1338 (1959م) اروند رود به جاي شطالعرب به كار برده شد...
خرمشهر در زمان حکومت شیخهای بنیکعب بر این شهر در اویل سدهٔ سیزدهم هجری، شهری کوچکی و عقبافتاده بود. در سال ۱۲۳۵ هجری بارویی به دور آن کشیدند و پس از آن، خرمشهر پیشرفتهای بسیاری نمود و بهعنوان بندری مهم و تجاری در سطح منطقه شناخته شد. با حملهٔ امپراتوری عثمانی به ایران، این شهر نیز مورد هجوم سپاهیان عثمانی قرار گرفت و به یک بندر آزاد تبدیل شد.
خرمشهر در طول سدهٔ بیستم، چهار بار مورد هجوم قرار گرفت. در همین دوران بود که امپراتوری عثمانی از قرارگرفتن بندر خرمشهر در نزدکی بندر بصره، خسارتهای فراوانی را متحمل شد؛ از همین رو حاکم آن زمان بغداد که علیرضا پاشا نام داشت، در سال ۱۲۳۵ هجری و به هنگام لشکرکشی محمد شاه قاجار به هرات، از فرصت استفاده نمود و سپاهی ترتیب داد و با هجوم به خرمشهر، این شهر را غارت کرده و ویرانش ساخت.
قدیمیترین نامی که از این شهر ماندهاست، نام خاراکس پایتخت پادشاهی میشان است که مورخین بنای آن را به اسکندر مقدونی نسبت میدهند. برخی نیز بنای آن را پیش از اسکندری میدانند و معتقدند که خاراکس پایتخت پادشاهی میسان بوده که در قرن دوم پیش از میلاد مسیح در جنوب عراق و جنوب غربی ایران تشکیل شده. مملکت میسان را «اسبار سیز» در سال ۱۲۷ ق. م در جلگهای وسیعی که از شمال به جنوب پادشاهی بابل و از جنوب به پادشاهی عیلام متصل بود، تأسیس کرد.
این شهر پس از اسکندر مقدونی ویران شد و بهطور کلی از میان رفت چندی بعد در همان محل، شهری به نام «بیان» بنا شد بیان» در محل همین روستای بیان فعلی شکل گرفته باشند. گویا در دورههای پیش از اسلام به منظور اتصال کارون به اروند رود نهری حفر شده و در شمال این نهر، آبادی پدید آمد. از همان دوره نام این نهر یا کانال را «بیان» نامیدند و آبادی مزبور را به همین نام نامگذاری کردند در سال ۱۹۳۷، نام جعلب عربستان به نام کهن خود خوزستان و نام جعلی محمره به خرمشهر تغییر یافت...