- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 141262 - 34/3
- وزن: 0.50kg
پیشوای شهیدان
نویسنده: سیدرضا صدر
ناشر: 22 بهمن
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 433
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1362 - دوره چاپ: 1
کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
حادثه عاشورا نقطه عطف تاریخ شیعه است؛ حادثه اى که راهى نو و سرخ، پیش پاى آزادگان گذاشت و مکتبى بنیان نهاد که غایتش شهادت بود و راهبرش، پیشواى شهیدان. این دفتر، روایت لحظه لحظه هجرت امام حسین از مدینه به مکه و از عرفات به قربانگاه نینواست که در واقع روایت هجرت غریبانه از مدینه به خانه خدا و خداست. همچنین گزارش صحنه به صحنه شهادت امام و یارانش در روز عاشورا؛ گزارشِ هنگامه نبرد، غریوِ فتح و چگونگى عشق بازى، که حسین در آن، محاسنْ به خون خضاب کرد و سرانجام روایت روزهاى حزن و اندوه اسارت است که تمام دردهاى خونین عاشورا را در دل اهل بیت امام براى همیشه به یادگار گذارد و زخم هاى سیاه و ژرف اهانت و توهین جاهلان، فاسقان و دنیادوستان را بر جگر سوخته شان بنهاد.
قیام حضرتش ناگهانی بود، موعد قیام که رسید، بپا خاست، لشکری نداشت. نیروی شکنندهای نداشت، از رشد مردم آگاه بود، میدانست افکار عمومی قدرتی ندارد، همه خردمندان و سیاستمداران عصر میدانستند که قیام او با شهادت همراه خواهد بود، قدم جلو گذاردند، کوشش کردند که از این کار منصرفش گردانند، نپذیرفت. خودش نه تنها یقین داشت که شام را فتح نمی کند، میدانست که کوفه را نیز نمیتواند به تصرف در آورد. ولی به پا خواست، پون هدفی که در قیام داشت، هدف دیگری بود
روز تاسوعا به پایان رسـید وشام شـد. شب عاشورا، برجهان دامن گسترد و این مرغک سـیاه، سـرزمین کربلارا زیر بالهای پهناور خود جای داد.حسـین، بخشی ازشب را با یاران گذرانید و بخشی را به عبادت و بخشی را به آماده شدن برای رزم بامداد. در آغاز شب، درجمع یاران به سخن پرداخت. نخست حمد و ثنای خدای را به جای آورد و ذات احدیت را در تنگی وسختی درود گفت، چنان که در آسایش و خوشـی سپاس می گفت. به نعمت هایی چند از نعمت های الهی اشاره کرد؛ نعمت هایی که ویژه ی خود او بود و نعمت هایی که دگران با وی شـریک بودند.
باز هم خدای را سـپاس گفت و بخواست که او و یارانش را در زمره ی سپاسگزاران قرار دهـد. نخست به نعمت رهـبری و امـامت اشـاره کردکه خـدای خانـدانش را بـدان موهبت عظمـا سـرافراز سـاخت. نعمت دوم، زادگی پیغمبر بود که وجودش از آن نور پاک ریشه گرفت. سوم، نعمت دانش و دانسـتن قرآن و کتاب خـدای بود. فقاهت در دین و پی بردن به حقیقت احکام و قوانین اسلام، نعمت دیگری بودکه بدان اشاره کرد. وخدای را دگر باره، در برابر نعمتهای گوش وچشم و دل سـپاس گزارد.
آنگاه با یاران به سـخن پرداخت وچنین گفت: «من یارانی، باوفاتر از یاران خود،سـراغ ندارم. و اهل بیتی را بهتر وحق شـناس تر و برتر از اهل بیت خود، نمی شناسم.خدای به همگی پاداشی نیکو عطا فرماید. پر روشن است که ما را با این مردم، روزی خواهدبود! وچه روزی! روزی سـیاه وخونین. من بیعت خود را از شـما برداشتم وحقی بر گردن شما ندارم،شما همگی آزاد هستید، می خواهید بروید یا بمانید.
اینک شب فرا رسـیده، و تاریکی جهان را پر ساخته، می توانید از این تاریکی اسـتفاده کرده وخود را از دید دشـمن نهان داشـته، به هرسوکه می خواهید بروید. هرکدام شما دست یک تن از اهل بیت مرا گرفته، ببریـد، و در بیابان ها وشـهرها پراکنـده شوید، تا وقتی که خدای فرجی کند. این مردم با من کار دارند و بس. اگر بر من دست یافتند، دگری را فراموش کرده به اوکاری نخواهند داشت