- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 185373 - 107/4
- وزن: 0.50kg
پیشاهنگان شعر پارسی
نویسنده: محمد دبیر سیاقی
ناشر: شرکت سهامی کتابهای جیبی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 285
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار : 1370 - دوره چاپ: 3
مروری بر کتاب
به گفته ی نویسنده این کتاب را "پیشاهنگان شعر پارسی" نام نهادند از این جهت که در آن از نخستین شاعران نامور در شعر پارسی یاد شده و به عبارت بهتر گزیده یا شعار همه سرآمدان شعر در عصر طاهریان، صفاریان و سامانیان در این کتاب گرد آمده است.
در سرآغاز این کتاب نویسنده در بخشی به نام جنبش استقلال طلبی به اختصار به شرح وقایع تاریخی پس از دولت ساسانیان و خاموشی ایران و ایرانیان می پردازد. هم در این بخش می گوید: این یعقوب بود که به روایت تاریخ سیستان چون او را به شعر تازی ستودند گفت: "چیزی که من اندر نیابم چرا گفت؟ و محمد بن وصیف از آن پس شعر پارسی گفتن گرفت."
در حقیقت امیر سیستانی با این گفته سنگی در شیشه خانه تازی مابان و شیفتگان ادب عرب انداخت و روزنی بر روی زندانیان آزادگی جو گشود. فرمان او مهر از لبهای خاموش برگرفت و نفس های در سینه حسرت مانده را مجال بر آمدن داد.
زبان و ادب فارسی تا آن روز حامی نداشت و آزاده مردان دُرّ دری را در پای بیگانگان ریختن نمی خواستند. امیر رویگرزاده که پایه نخستین حکومت واقعی از خاندان ایرانی را بنیاد نهاده بود انگیزنده ی شعر سرایی به زبان فارسی نیز گردید.
سپس مؤلف در بخش دیگر از همین مقاله (روزگار بسامان) می گوید: چون سامانیان بر سرکار آمدند از شمشیر به تدبیر روی آوردند و از جنگ به فرهنگ کشانیدند. این است که در صمیم دوست سامانیان به گفته نظامی عروضی در چهار مقاله "جهان آباد بود و ملک بی خصم و لشکر فرمانبردار و روزگار مساعد و بخت موافق.
شعر شاعران آینه ی تمام نمای جهان آباد، طبیعت زبیا، مردم آسوده و زمانه آرمیده است. در شعر از تحریق به جنگ خبری نیست و نه از گزافه گویی در ستایش ممدوح اثری. طبع آزمایی در انواع ِ شعر رواج دارد و مردم به زبان دری روی وبه خراسان، مرکز اندیشه و فرهنگ، مشتاقانه توجه دارند و سامان خواهان حکومتی اصیل و ادب پرور و دانش گستر پدید آورده اند، درست است که دربار شاهان و امیران از شعر و شاعران و ادب و ادیبان حمایت می کرد اما هنوز در آن جاذبه ای معنوی هم وجود داشته که سرایندگان و مردان قلم و اندیشه را به سوی خود می کشانیده است.
جاذبه دانشی مردی چون ابوالعباس مأمون خوارزمشاه است که مردانی چون ابوریحان بیرونی و ابوعلی سینا، بو سهل مسیحی و بونصر عراقی و ابوالخیر خمار را به گرد هم آورد. به طور کلی در کتاب از سرآمدان شعر پارسی در عصر طاهریان صفاریان و سامانیان به ٣٩ شاعر در چها ر بخش پرداخته است...
یارم سپند اگر چه برآتش همی فکند
از بهر چشم تا نرسد مرورا گزند
او را سپند و آتش ناید همی به کار
با روی همچو آتش و با خال چون سپند
مهمتری گر به کام شیر در است
شور خطر کن زکام شیر بجوی
یا بزرگی و عز و نعمت و جاه
یا چو مردانت مرگ رویاروی