- موجودی: موجود
- مدل: 200321 - 32/5
- وزن: 0.30kg
پیامبر
نویسنده: جبران خلیل جبران
مترجم: مهدی مقصودی
ناشر: گل آفتاب - برکه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 214
اندازه کتاب: جیبی - سال انتشار: 1386 - دوره چاپ: 16
کیفیت : نو ؛ نوشته تقدیمی دارد
مروری بر کتاب
من همیشه تاریخ و تقویم را گم می کنم، فاصله های زمانی، هرگز خوب به یادم نمی ماند، و همین است که نمی توانم دقیقاً برایتان بگویم چقدر می گذرد از وقتی که این کتاب را هدیه گرفتم، فرقی هم نمی کند. اما چیزی که براستی اهمیت دارد جمله ی کوتاهی است که آن دوست برایم...
آن برگزیده ی محبوب، که سحرگاهی روشن بود به روزگار خویش، دوازده سال به شهر اورفالیز در انتظار بود تا کشتی رفته بازآید و او را به جزیره ی زادگاهش باز برد و در سال دوازدهم، و در روز هشتم از ماه ایلول، ماه درو، فارغ از دیوارهای شهر، تپه را به فراز آمد و جانب دریا نگریست، و کشتی را دید که در مه و ابهام می آمد.
آنگاه دروازه های دلش به کمال باز گشود و شادمانیش از پهنه ی دریاها برگذشت. پس چشم های خود فرو بست و در سکوت روح خویش به نیایش نشست.
شادی شما همان چهره بی نقاب غم شماست.
و خنده های شما از همان چاهی برمی آید که روزی با اشک های شما پر شده است.
و چگونه ممکن است غیر از این باشد.
هرچه غم و اندوه بیشتر عمق وجودتان را کند و کاو کند، جای بیشتری برای شادی باز می شود.
آیا جامی که امروز از شراب شما لبریز است، همان جامی نیست که روزی در کوره سفالگری گداخته شده است؟
و آیا عودی که امروز به روح شما آرامش می بخشد، همان چوبی نیست که روزی درونش با تیغه ای تیز خالی شده است؟
وقتی که شاد هستید، به اعماق قلب خویش بنگرید و درخواهید یافت که آن چه به شما شادی بخشیده، همان است که روزی موجب غم شما بوده است.