- موجودی: موجود
- مدل: 186008 - 120/2
- وزن: 0.80kg
پیام + آرزو
نویسنده: محمد حجازی
ناشر: ابن سینا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 173 + 119
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1351 - دوره چاپ: 3 _ 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ با گالینگور صحافی شده
مروری بر کتاب
پیام
بیست و یک داستان کوتاه
ماه اول زمستان و صبح زود است . مردی بلند قد با قیافه ای نحیب وارد بازار سمسارها شد و پس از اندکی تردید به طرف دکاندار پیری رفت و پالتویش را از تن درآورد و به دکاندار گفت : چند می خری..
داستان کمی پیش از انقلاب اکتبر، هنگامی که مناطق شمالی ایران در اشغال سپاهیان امپراطوری روس بودند، اتفاق میافتد. حسنعلی خان، قهرمان داستان، مردی کتاب خوانده و روشنفکر است که دوست عزیرتر از جانش درگذشته و زن و یگانه دخترش، هما را به او سپرده است. اما حسنعلی خان خود زنی نادان و بد رفتار دارد و از ناسازگاریهای او رنج میبرد، او که تنها دلخوشیاش به هما و تربیت اوست هشت سال است که از او و مادرش نگهداری میکند و با اینکه مختصر عایدی ملکش برای تأمین احتیاجات خانوادهی خود و رفیق ناکامش کافی نیست، مخارج ماهانهی آنان را میپردازد. قصه جلو میرود و درست هنگامی که هما بیست و یک سال دارد و باید شریک عمر شایستهای برایش انتخاب شود خواستگار جوانی به نام منوچهر که در مدرسهی آمریکایی تحصیل کرده و اکنون مشغول تجارت است، به خواستگاری هما میآید.
جوان قبل از خواستگاری، هما را دیده و شناخته و همدیگر را پسندیده و دوست داشتهاند و این خواستگاری با اطلاع و اجازهی خود هماست.حال حسنعلی خان پس از خواندن نامه خواستگاری بسیار رقتبار و شایان ترحم است. چرا که وی به مرور زمان چنان دلباخته دست پرورده خویش شده که آنی نمیتواند از او جدا شود و این علاقه و محبت، که از حس وظیفه و تکلف سرچشمه گرفته بود، اکنون خزنده و پنهانی جای خود را به عشقی سوزان و بیامان داده است.
آرزو
ای ساز من نغمه ی خاموشی چرا سر داده ای ! مگر نمی دانی که در این تنهائی و درماندگی ، به جز تو هم راز و هم زبانی ندارم ! این همه شور و غوغا را اگر تو خاموش باشی ، چگونه در سینه نگاه دارم و زنده باشم ! آرزو ها و عشق ها و آزردگی ها و ناله های پنهان مرا تو می دانی و به زبانی که همه را بگوید و هیچ نگوید ، به گوش صاحب دلان می رسانی و یار و غم خوار می جوئی.