- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 141098 - 109/2
- وزن: 0.30kg
پژوهش واژه های سریانی در زبان فارسی
نویسنده: جلیل اخوان زنجانی
ناشر: مولف
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 136
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1369 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
مصور - جدول
لغاتی در زبان فارسی وجود دارند که چندین قرن است آنها را ، اثر حمله عرب و نفوذ زبان آنها در زبان فارسی دانسته اند. لغات فقهی و شرعی و احکامی در دوره اسلام وارد زبان فارسی شده است ، این لغات که بظاهر عربی هستند ، اکثر آنها در اصل از ریشه زبان های فارسی و با زبان سریانی می باشند و زبان سریانی هم یکی از زبان های ایرانی بود.
ابن ندیم از عبدالله بن مقفع نقل می کند که : « زبان های فارسی ، عبارت از پهلوی ، دری ، فارسی ، خوزی و سریانی است… و اما سریانی زبان همگانی و نوشتن هم نوعی از زبان سریانی فارسی بود.یعقوبی در میانه قرن سوم هجری نوشته است : « لغت آنها ( اشکانیان ) سریانی بود که با آن می گفتند و می نوشتند...
سورياني نام زبان قومي با همين نام ميباشد. سوريانيها قومي سامىنژاد بودند كه با قوم آرامى خويشاوندي داشتند. نام كشور«سوريّه» كنوني از نام اين قوم گرفته شده است. زبان و لهجهء اين قوم با نام قبيلهايشان «سريانى» مشهور گشت. اين لهجه از لهجههاى مهم آرامى شرقى است و در ايران از خود آرامى معروفتر است و چون آثار اين لهجه متأخر است، آثار پيشين آرامى را رفته رفته از يادها زدوده جانشين آن گرديده است. خطى كه براى نوشتن سريانى بكار ميرفته با اندك تغييراتى همان خط آرامى است. مركز اين لهجه در شمال عراق [ بينالنهرين ] شهر ادسا است كه سريانى بكار ميرفته ارها و در كتب اسلامى الرها خوانده شده و اكنون اورفا نامند.
در قرن دوم ميلادى اين شهر يكى از مراكز مهم عيسويان گرديد و در چند قرن پيش از آن زمان اسكندر و جانشينان وى سلوكس و انتيوخس شمال بينالنهرين از مراكز زبان سريانى بوده و بواسطهء مهاجرت گروهى از مردمان مقدونيه و يونان در آن سرزمينها، سريانى رنگ و روى خاصى گرفت و بر ديگر لهجههاى آرامى برترى يافت و بسيار لغات يونانى با زبان سريانى درآميخت و تغييرى در انشاء و اسلوب آن پديد آمد. آنچنانكه در تحرير مسايل دينى و فلسفى و علمى زبانى رسا و ثروتمند گرديد. خط سريانى هم از خط يونانى متأثر گشته براى كتابت بهتر و روشنتر شد. ديگر از مراكز مهم سريانى شهر روحانى عيسويان شرقى نصيبين است.
آثارى كه بزبان و خط سريانى پيش از نفوذ دين عيسوى بجاى مانده نسبة اندك است. اما آثار پس از آن عهد كه غالباً ترجمه و تفسير توراة و انجيل و مسائل دينى و سرودهاى مذهبى است بسيار است. و همچنين در ادبيات و تاريخ و علوم يادگارهاى گرانبهايى بدين زبان باقى مانده از جمله اسكندرنامهء مجعول و منسوب به كاليستنس ترجمه سريانى، قانون مدنى زمان ساسانيان كه مترجم آن يشوعبخت ايرانى نسطورى است. مانى مشهور شش كتاب خود به زبان سريانى نوشت چون در آن زمان زبان سريانى در مغرب ايران زبان علمى و ادبى بود. هنوز هم در بسيارى از سرزمينهاى عربىزبان، لهجهء سريانى وجود دارد. لهجهء آشوريها و كلدانيهاى سوريه و عراق و تركيه و ايران سريانى است. لهجهء سريانى آشوريها با لهجهء سريانى كلدانيها اندك تفاوتى دارد.
اين لهجه در سرزمينهايى كه برشمرديم با زبانهاى محلى چون عربى و فارسى و تركى آميخته شده و به صورتى «سريانىنو» در آمده است. (لغتنامه دهخدا) كشور ايران تا به امروز خطّي نداشته است. الفباي ميخي با ميانجيگري بابليها در ايران باستان تطبيق گرديد و خط اوستايي نيز از خطّ آشوري// عاشوري اخذ و جعل گرديد. سريانيها همان مردماني بودند كه الفباي اوستايي را از روي البفاي آشوري ساختند و اوستاي ايرانيان را بتحرير در آوردند چون خواندن و نوشتن و كسب علم در ايران باستان براي عامّه مردم آزاد نبود و كسب علمي هم اگر بوده باشد، صرقاً براي درباريان، موبدان و هيربدان آزاد بود بهمين خاطر، كتاب ديني ايرانيان بدست غير ايرانيها و بصورت هزوارش نگاشته شود و چون كتّاب اوستا سرياني بودند سيل عظيم واژگان سرياني بطريق ايشان در اوستا وارد گرديد....واژه هاي حاضر «مشت نمونه خرواري است» از انبوه واژگان سرياني در فارسي ....