- موجودی: موجود
- مدل: 175214 - 88/3
- وزن: 0.30kg
پنجشنبه های سالن
نویسنده: ملیحه صباغیان
ناشر: چشمه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 226
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1392 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
داستان این کتاب در فضای آرایشگاه زنانه رخ میدهد، در 18 قسمت مجزا نوشته شده و سعی شده تا موقعیتها در یک بستر واقعی روایت جریان یابند. در واقع، خط ربط این بخشها فضای آرایشگاه است و خواننده به مرور درمییابد كه پشت پرده این فضا، چه اتفاقهایی رخ میدهد. در این رمان طناز، دختر جوانی است كه با یك سهلانگاری، برای مدتی از دانشگاه و تحصیل باز میماند. وی كه از شهرستان به تهران آمده به آن دلیل كه جا و مكانی برای ماندن ندارد، میهمان زن و شوهری از اقوام دور میشود.
روایت داستاش را طناز به عهده دارد، شخصیتهای اصلی داستان یكی هستند ولی موضوعات بخشها متفاوت شکل میگیرند، آدمهای داستانِ «پنجشنبههای سالن» همراه خود، داستان تازهای به سالن میآورند و در واقع یك روز سالن را به تصویر میكشند. طناز كه برای رسیدن به هدفش سرگردانیهای بسیاری را متحمل شده، از دختری ساده به شخصیتی قوی بدل میشود كه برای تحقق آرزوهایش، دست به كارهایی میزند.
...روزی که او همراه مادرش برای ثبتنام در دانشگاه عازم شهرکی در اطراف پایتخت میشوند، پولهایشان به سرقت میرود؛ پولهایی که مادر به سختی فراهم کرده بود. آنها که دیگر پولی برای ثبت نام ندارند به تهران باز میگردند و سراغ یکی از آشنایان مادر میروند، زوجی سالمند و تنها، خانم و آقای ترابی.خانم ترابی پس از شنیدن ماجرای آنها از مادر طناز می خواهد اجازه بدهد او نزد آنها بماند و کمی بعد شغلی هم برای طناز در یک سالن زیبایی پیدا میکند.
آقای ترابی به سبب بیماری لاعلاجی که به آن مبتلاست در آستانه مرگ است و آرزو دارد این روزهای آخر عمر بار دیگر شور جوانی را تجربه کند و حضور دختر جوانی در جوارش بهانه مناسبی به دست میدهد تا راز و آرزویش را به طناز بگوید. آقای ترابی به طناز پیشنهاد میکند به عقد موقتش درآید و در مقابل او تمام هزینههای زندگیاش را تامین خواهد کرد. طناز با پیشنهاد وسوسهکنندهای روبرو میشود که او را در برابر دو راهی اخلاقی قرار میدهد.
نویسنده موضوع جذاب ازدواج موقت را که یکی از مسائل اجتماعی معاصر ایران است دستمایه داستانی پرکشش قرار داده است. فصلهای داستان یکی در میان به رخدادهای خانه و محل کار طناز - سالن زیبایی، جایی که زنان و داستانهای تمامنشدنیشان گریزگاه اوست برای فرار از فضای نامطلوب خانه- میپردازد.
«شهر رنگ و عطر و صدا... و باز هم صدا»، «خواب را از سیاهی شب گرفتن»، «پایان آبی: چیزهایی كه با هم آغاز میشوند...»، «لامپهای ریسهای زرد و قرمز و آبی...»، «عروسیهای سرخ: بساط آینده را كجا پهن كند؟»، «به كبودی میزند انگار...»، «جیغهای بنفش: روند یادگیری، همین اشتباهات است»، «یك فكر موذی میپرد وسط مغز سُربی» و «خوشبختیهای نیلی: حتا اگر كاه دیوار باشد» نام فصلهای رمان «پنجشنبههای سالن» هستند.