دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

پنج نگاه به خاک ؛ مجموعه 63 عکس از پنج عکاس ایرانی

پنج نگاه به خاک
درحال حاضر موجود نمی باشد

پنج نگاه به خاک

عکاسان:  مهدی خوانساری ، بهمن جلالی ، یحیی دهقانپور ، مهشید فرهمند ، کریم امامی
ناشر: پیام
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 83
اندازه کتاب: خشتی - سال انتشار: 1361 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : در حد نو ؛ جلد کتاب رد تاخوردگی مختصری دارد

 

مروری بر کتاب

مصور

مجموعه 63 عکس از پنج عکاس ایرانی

یحیی دهقانپور در مقدمه کتاب پیرامون مجموعه عکس های این پنج عکاس نوشته است:

“آنچه در این مجموعه مورد توجه بوده عکس‌هایی است از زندگی و محیط و اجتماع و افراد کشورمان در نقاط مختلف. با وجود خطوط مشترکی که کار عکاسان مجموعه حاضر را به هم پیوند می‌دهد و شخصیت مستقل هر عکاس هم محفوظ است. بخشی از این شخصیت حاصل ترجیح بعضی از روش‌ها و استفاده از وسایل مخصوص- مثلاً لنزهای متفاوت – از روش ها و وسایل دیگر است، یعنی همان عامل سلیقه.

در این مجموعه عکس از نو عکسهای خانوادگی که فقط زیبایی‌ها و لحظات خوش زندگی را نشان بدهد و در آلبومی گردآوری بشود نخواهید یافت. عکس های این مجموعه کارت پستال نیست که زیبایی کاشیکاریهای فلان عمارت و عظمت ستون‌های فلان کاخ و یا تزیین گلهای رنگارنگ فلان باغ یا گلخانه را نشان بدهد، و بتوان آنها را برای تبریک عید برای دوستان و آشنایان فرستاد.

عکس های این کتاب و ورق های تقویم نمی‌باشد که لطافت بهار را با شکوفه، گرمای تابستان را با منظره ای از غروب آفتاب در کنار دریا، جلوه ی پاییز را با تلون برگ درختان، و سرمای زمستان را با برف و قندیل‌های یخی نشان بدهد.عکس در این مجموعه برای تبلیغ سیگار و نوشیدنی و یخچال و دستمال کاغذی فلان کارخانه و یا موسسه به کار برده نشده است.

عکس های این مجموعه در رابطه با زندگی است با همه خصوصیاتش: خوبی و بدی غم و شادی، زشتی و زیبایی و …یعنی رابطه انسان با انسان و انسان با محیطش، انسان هایی که هر روز هزاران نفر شان را می بینیم، از کنارما می گذرند، و با آن زندگی می کنیم. و اگر هنر را به یک تعبیر تولد جلوه های زندگی در یک قالب بیانی خاص بدانیم، این مجموعه لحظاتی است از همین زندگی .‎

حرف و صوت و گفت را برهم زنم     تا که بی ‌این هـر سـه بـا تو دم زنم
                                                                               مولوی

اگر در قهوه‌خانه‌ی گلی فلان کوره‌ده در استان آذربایجان نشسته، یا به دکان پینه‌دوزی تاریک و نمور فلان پیرمرد در استان خراسان رفته، یا کپر سرهم‌بندی شده‌ی فلان حاشیه‌نشین استان هرمزگان را دیده، و یا در تنها وسیله‌ی نقلیه‌ی عهد بوق فلان قصبه‌ی دورافتاده‌ی استان بلوچستان سوار شده باشید، شاید تنها چیز مشترکی که در همه‌ی این مکان‌ها به چشم خواهد خورد، وجود یک یا چند تصویر بر دیوار یا دیواره‌ها باشد. این تصاویر ممکن است روی جلد مجله‌ای کهنه باشد، یا صفحه‌ی رنگینی از تقویم چندین و چندسال پیش که چند شکوفه‌ی بهاری را نشان می‌دهد یا پوستر تبلیغاتی فلان کولا و صابون‌ و روغن نباتی‌، و یا تصویری از قهرمانان فلان تیم فوتبال. و بالاخره بیشتر و بالاتر از همه، تصویر و یا تصاویری از مردانی که در طول تاریخ بارزترین نمونه‌ی شهامت و شجاعت و جوانمردی و آزاداندیشی بوده‌اند.

اگر در نوع تصاویر آویخته شده دقت نماییم، متوجه خواهیم شد که انتخاب عکس‌ها در هر محل- بی‌آنکه تاملی در نوع آن‌ها شده باشد- انتخابی نادرست و بی‌مورد نبوده ‌است. فرضاً، در قهوه‌خانه‌ی دهکده‌ی کوهستانی فلان منطقه که به علت شرایط خاص جوّی و نداشتن راه جز دو سه ماهی از سال با نقاط اطراف خود رابطه‌ای ندارد، تصویر فضانوردی که برای اولین‌بار وارد کره‌ی ماه شد به چشم می‌خورد؛ و در دکان قصابی آبادی آفتاب‌سوخته‌ی اطراف کویر، تصویری از برف و یخبندان و یا منظره‌ای از طلوع و غروب دریا دیده می‌شود.

درحالی‌که به ندرت عکسی از دریا در منازل حوالی بحر خزر خواهیم دید، یا تصویری از بخاری نفتی کارخانه‌ی فلان و منقل برقی کارخانه‌ی بهمان را در خانه‌های کناره‌ی خلیج فارس. چه برای آنان که در سواحل بحر زندگی می‌کنند، زیبایی طلوع و غروب خورشید و عظمت امواج دریا عادی است. و برای مردمان گرمازده‌ی حاشیه‌ی خلیج دیدن تصویر بخاری نفتی و منقل برقی هیچ لطفی ندارد.

از آنچه گفته شد می‌توان بدین نتایج رسید: اولاً، نفوذ و گسترش این رسانه (تصویر) در میان مردم؛ چه از جنبه‌ی ذوق و سلیقه(نوع سرگرمی و تزیین)، به عنوان مثال آویختن عکس‌های گل و گیاه و مناظر مختلف طبیعت در خانه‌ها، و چه از لحاظ عاطفی (نوعی مهر و محبت و علاقه و احترام)، مانند شمایل و تصاویر شخصیت‌های مذهبی و سیاسی. ثانیاً، گویایی عکس برای عموم؛ چه با بیانی بسیار ساده و آشکار، مانند تصویر «سکوت را مراعات فرمایید» در راهرو بیمارستان‌ها، و چه با بیانی سمبولیک و استعاری، مانند تصاویر چهل ستون و حافظیه به‌عنوان سمبلی از شهرهای اصفهان و شیراز، و یا تصویری از شکوفه‌ها در صفحه‌ی اول تقویم‌ها که نشانه‌ای از آغاز سال نو و بهار است.

و بالاخره و مهمتر از همه ایجاز آن؛ فرضاً آنچه که شما درباره‌ی گرسنگی و اثرات ناشی از آن در کتاب یا مقاله‌ای می‌خوانید، توسط یک یا چند عکس از کودکان گرسنه‌ی افریقا که اسکلت‌های جنبنده‌ای هستند با غشایی از پوست و شکم‌های برآمده، عینیت می‌یابد.

آنچه تاکنون ذکر شد کلیاتی بود درباره‌ی عکس و ویژگی‌های عمومی آن از یک سو، و برداشت و خواست عموم از آن از جهتی دیگر. حال ببینیم خصوصیات عکس چیست و نقش هنرمند عکاس کدام است؟ یک نویسنده افکار و عقاید و اعتقادات شخصی خود را با خلق قهرمانان و شخصیت‌های مختلفی در اثر یا آثارش مطرح می‌سازد. آدم‌های آفریده‌ی او اگرچه به‌ظاهر وجود خارجی ندارند، ولی گاه آنچنان ملموس و واقعی هستند که خواننده خود یا یکی از اطرافیان خود را در وجود آنان مجسم می‌بیند. از نارحتی‌ها و تالمات آنان متاثر و با شادی و خوشی آن‌ها دمساز می‌گردد. همچنین یک جامعه‌شناس مشاهدات خود را از اوضاع و احوال انسان‌ها و جوامع مختلف و روابط آنان با یکدیگر و آداب و سنن و رسوم اعضای جامعه بیان می‌نماید. و بی‌آنکه دخل و تصرفی در آن‌ها بنماید، به تبیین روابط علت و معلولی آن‌ها می‌پردازد.

اگر نویسنده افکار و اندیشه‌های خود و جامعه‌شناس مشاهدات خود را به وسیله‌ی کلمات بیان می‌دارند، هنرمند عکاس مشاهدات خود را از تداوم واقعیات به‌وسیله‌ی دوربین به‌شکل موضوعات تصویری مطرح می‌سازد. در نتیجه می‌توانیم عکاسی را چنین تعریف نماییم: «کشف و بیان هسته‌ی اصلی واقعیات از طریق نور در بخشی از زمان». هسته‌ی اصلی واقعیات یعنی همان زیبایی یا حقیقت هنری که در کتاب «جامعه‌شناسی هنر» این‌طور توصیف شده است: «… هنرمند و دانشمند هردو واقعیت را تغییر می‌دهند.

دانشمند در پرتو واقعیت درونی، واقعیت بیرونی را کشف می‌کند. هنرمند در سایه‌ی واقعیت بیرونی، واقعیت درونی را می‌شناسد. هر دو کاشف حقیقت‌اند: یکی حقیقت علمی را می‌جوید، دیگری حقیقت هنری یا زیبایی را خواستار است… دانشمند با شناختن واقعیت بالفعل – آنچه هست – انسان‌ها را برای برخورد با حوادث فردا آماده می‌کند؛ هنرمند با شناختن واقعیت بالقوه – آنچه باید باشد – مسیر فعالیت‌های امروز انسان‌ها و راه برآورده ساختن امکانات و انتظارات انسانی را پیش‌بینی و تعیین می‌کند.» اما نور در عکاسی همان نقشی را دارد که کلمه در ادبیات. پس نور وسیله‌ی بیان واقعیت است. و بالاخره نقش فیزیکی زمان است که بهره‌گیری امکانات نوری را از پاره‌ای از ثانیه‌ها تا دقایق و ساعات در اختیار عکاسی قرار می‌دهد. بدین‌وسیله هسته‌ی اصلی واقعیت یا حقیقت هنری عینیت می‌یابد.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات