- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 163121 - 54/3
- وزن: 0.20kg
پنج روح عاصی
نویسنده: مهرداد مهرین
ناشر: موسسه خاور
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 63
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1334 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : در حد نو
مروری بر کتاب
شخصیت و افکار:
شوپنهاور (اقیانوس خشمگین)
آناتول فرانس (قوس قزح)
نیچه (گردباد خندان)
ولتر (لبخند تلخ)
داستایوسکی (طوفان ناتمام)
نظام فلسفی شوپنهاور در تداوم نظام کانتی است؛ ولی نقطه ثقل نقد آن در جای دیگری قرار دارد. کانت در سنجش نیروی شناخت آدمی به این نتیجه رسیده بود که ذهن شناسنده هرگز اشیا را آنگونه که واقعا در خود یا به طور فینفسه و مستقل از شرایط شناخت ما وجود دارند، درک نمیکند. شوپنهاور مضمون «شیء فینفسه» كانت را معین ميکند. برای شوپنهاور نیز مانند کانت جهان حسی چیزی جز پدیدار نیست؛ بههميندليل شوپنهاور مهمترین اثر فلسفی خود را با این جمله آغاز میکند: «جهان تصور من است». از میان فلاسفه غرب او یگانه فیلسوفی است که آیین بودایی را حقیقتا به حساب میآورد و درعینحال اهمیت کاملی برای علم قائل میشود. جدا از حوزه فلسفه، اندیشه او در روانشناسی و هنرهای زیبا نیز تأثیر بسزایی داشته است....
یک نظر به شهرت جهانگیر و افتخارات بینظیری که این مرد بزرگ در عالم نویسندگی بدست آورده کافیست که او را در صف اول نویسندگان دنیا قرار دهد. زندگی ادبی او از سال ۱۸۸۱ شروع شد و بلافاصله مانند ستارهای در آسمان ادبیات فرانسه درخشید بسال ۱۸۸۴ نشان لژیون دونور را دریافت داشت در ۱۸۹۶ بعضویت اکادمی فرانسه نایل گردید در ۱۹۲۰ جایزه ادبی نوبل نصیب او شد. در دوره زندگی ادبی آوازه شهرتش در جهان پیچید آثارش به غالب زبانهای دنیا ترجمه شد.
کتابهایش هر کدام چندین بار چاپ کردید و از هر کدام چندین صد هزار نسخه بفروش رسید داستان لاوی آن فلور-وی که بهنگام تحریر این سطور، پیش روی منست. تا سال ۱۹۴۸ به صد و بیست و هفتمین چاپ رسیده و شاید در همین شش هفت سال اخیر چندین بار دیگر چاپ شده باشد.
نقادان فرانسه اعتراف دارند که در سه قرن اخیر هیچکس نثر فرانسه را به شیوائی و روانی او ننوشته است «ولی گویا قید سه قرن اخیر» در خور مقام او نباشد زیرا اندرهبی معتقد است که آناتول فرانس از حیث روانی انشا و شیوائی عبارات در میان نویسندگان فرانسه بینظیر است. پل سودای عقیده دارد که هیچکس نمیتواند اسلوب انشای او را تقلید کند. ژوللومتر میگوید انشای او ترکیبی است از اسلوب راسین، ولتر، فلوبر، رنال، و آناتول فرانس!…
داسـتـایـوفـسـکـی دارای جـایـگـاه خـاصـی از نـظـر انـسـان شـنـاسـی و اشـتـغـال بـا دنـیـای درونـی انـسـان، در گـالـری نـویـسـنـدگـان خـلاق بـزرگ مـی بـاشـد. او هـنـرمـنـدی بـا یـک پـیـغـام بـود.داسـتـایـوفـسـکـی در نـخـسـتـیـن اثـرش تـهـی دسـتـان(۱۸۴۵) فـقـر را مـوضـوع کـانـونـی قـرار داده اسـت. در ایـن جـا او فـقـر را بـه گـونـۀ یـک تـراژدی شـخـصـی و غـیـرانـسـانـی وصـف، و هـمـز- مـان آن را بـه صـورت یـک وضـعـیـت روانـی خـاص تـحـلـیـل مـی نـمـایـد.
بـه پـنـدار او فـقـر یـعـنـی درمـانـدگـی و تـحـقـیـرشـدگـی. فـقـر ارزش انـسـان را تـمـامـاً از او سـلـب نـمـوده، وی را بـه " خـر- مـوش" بـدل مـی سـازد. نـتـیـجـه بـالـطـبـع تـلـخ کـامی و سـوء ظـن اسـت. سـئـوال ایـن کـه چـرا انـسـان- هـایـی ثـروتـمـنـد و خـوشـبـخـت و انـسـان هـای دیـگـری مـسـتـمـنـد و بـدبـخـت انـد؟
آیـا عـلـت ایـن نـابـرابـری انـسـان هـا کـدام اسـت؟
بـه بـاور داسـتـایـوفـسـکـی از مـشـقـت و فـقـر اسـت کـه سـتـیـزۀ تـمـامـی نـاپـذیـر انـسـان بـرای ارزش نـفـس مـی رویـد. ارزشـی کـه بـدون آن انـسـان بـودن غـیـرمـمـکـن اسـت، و بـدون آن زنـدگـی انـسـان بـه زوال مـی پـیـونـدد. نـکـتـه ای اصـلـی در تـفـکـر داسـتـایـوفـسـکـی ایـنـسـت، کـه انـسـان مـوجـودی اسـت بـه آسـانـی تـحـقـیـرشـدنـی، امـا نـبـایـد اجـازۀ تـحـقـیـر انـسـان را بـه خـود داد. درصـورت تـحـقـیـر انـسـان او مـجـبـور مـی گـردد یـا بـه زانـو درآیـد، یـا تـن بـه مـقـاومـت بـرای حـفـظ ارزش نـفـس دهـد....