- موجودی: موجود
- مدل: 192827 - 59/2
- وزن: 0.30kg
پریشان خیال و شبهای روشن
نویسنده: فئودور داستایفسکی
مترجم: هاشم بناءپور
ناشر: فرهنگ
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 160
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1371 - دوره چاپ: 1
کیفیت : صفحات درحد نو ؛ لبه جلد لکه دارد
مروری بر کتاب
در بیست و دوم دسامبر 1849 میلادی، ده مرد محکوم به اعدام، روانة میدان شدند. چشمانشان را بستند و جوخه آمادة شلیک شد... بهتر است ماجرا را از زبان خود محکوم بشنویم: «امروز بیست و دوم دسامبر، همة ما را به میدان سمنوفسکی بردند. آنجا حکم اعدام را برای ما خواندند. صلیب آوردند که ببوسیم. بالای سرمان خنجر شکستند و کفن (پیراهنهای سفید) به تنمان کردند، بعد سه نفر از ما را به تیرهای اعدام بستند تا حکم را اجرا کنند.
من نفر ششم صف بودم. ما را به دسته های سه نفری تقسیم کرده بودند و به این ترتیب من جزء دستة دوم بودم و بیش از یک لحظه به پایان زندگی ام نمانده بود. برادرم، به تو و خانوادة تو فکر می کردم. در آن لحظة آخر، فقط تو در ذهنم بودی. آنوقت برای اولین بار دانستم که چقدر دوستت دارم. برادر عزیز و گرامی من، آنقدر فرصت یافتم که پلسچیف و دورف را که نزدیک من بودند در آغوش بگیرم و با آنها خداحافظی کنم.
بالاخره طبل بازگشت را زدند. آنها را که به تیرهای اعدام بسته بودند، سرجایشان برگرداندند و حکمی را برای ما خواندند که اعلیحضرت امپراطور زندگی ما را به ما بخشیده اند بعد احکام نهایی با صدای بلند قرائت شد.» راقم سطور فوق و به عبارتی دیگر، یکی از این نجات یافتگان، نویسندة داستان تهیدستان، فیودور میخائیلوویچ داستایوسکی بود. مع الوصف، این رهایی او از اعدام، پایان رنجها نبود، چیزی شاید بدتر از اعدام، در انتظار او و دیگر محکومان بود: زندان وتبعید به سیبری....
شب های روشن
داستان این رمان کوتاه در شهر سن پترزبورگ می گذرد و به ماجرای مردی جوان می پردازد که در حال نبرد با بی قراری های درونی خود است. کتاب شب های روشن با روایتی سرراست و لطیف، رنج و احساس گناه ناشی از عشقی یک طرفه را مورد واکاوی قرار می دهد. هر دو شخصیت اصلی این داستان از حسی عمیق از بیگانگی در رنج هستند؛ رنجی که باعث همسو شدن مسیر زندگی آن ها می شود. داستان رمان شب های روشن، ترکیبی درخشان از رمانتیسیم و رئالیسم است و احساسات و عواطف مخاطب را به آرامی نوازش می کند.